اومدم مسافرت اصلا اشکم درومده از ۱۱ صبح دیروز پسرم بغلم بوده تا ۸ شب......وقتی رسیدیم به امید داشتم که تا برسم میذارمش زمین که خودش بازی کنه توی محیط جدید حسابی کنجکاوی کنه ....اینجا دورش شلوغه منم فرصت میکنم استراحت کنم......امااااااا تا ساعت یک شب از بغلم جدا نشد😭😭😭 میذاشتم زمین گریه میکرد ....هیییییییچ چیزی کنجکاوش نمی‌کرد از من فاصله بگیره😭😭😭😭 هرکی باهاش حرف میزد گریه میکرد یا غر میزد😥 از وقتی ام خوابیده هر یک ساعت بیدارم کرده شیر خورده😐😐😐 فقط دلم میخواد امروز بیدار که میشه عادی باشه همین😕

خب تقصیر نداره بچه اون محیط براش نا آشناس امروز انشااله اوکی میشه

منم از اینکه درکی از غریبی کردن ندارن اطرافیان به شدت ناراحت میشم

میگفتم مامان نارنگی چرا نیستش پس رفتی مسافرت

ان شالله فردا خوب میشه نتیجه شو به ما هم بگو پسر منم همینقدیه و دلم لک زده واسه سفر

من شب یه عالمه مهمون دارم ازدیروز فقط میگه بغلم کن منم ببینم بالا چخبره شبم گوشی رو گذاشتم شش صبح پاشم تااین بیدارمیشه یکم کارارو بکنم گلپسرم از پنجو ربع بیدارشده 😅😅🤣

اخی عزیز دلم وابستته حالا خوب میشه گلی

خوب طبیعی هست رفتارش ماه هاست خونه تنهاست و کسی رو ندیده! براش غریبه ان کم کم عادت میکنه

زمینی از کیش رفتی ؟
من دوبار زمینی اومدم کیش سره لندیگراف جیغش شرو شد تااااا ۳-۴ روز لج داشت

منم اولین روز برم پسرم انقد اذیت میکنه همش بغلم گریه که میگم برگردم ازفرداش درست میشه

روز اول مسافرت همینه فرداش عادت میکنه به آدما محیط