۲ پاسخ

الان برا سنشونه..... دختر منم همینه ولی فک کنم یکی دوسال دیگه دوس دارن با کوچولوا بازی کنن برن مدرسه هم دوس دارن با نی نیا بازی کنن

پسر منم اینجوره

سوال های مرتبط

مامان نازدونه مامان نازدونه ۴ سالگی
خواستیم بریم پارک دخترم بازی کنه ماهم حال وهوامون عوض شه بدار اعصابم خرد شد چرا بچه من با بقیه بچه ها متفاوته اینقدر تو پارک وقتی بقیه بچه ها می دون کنار دخترم رد بشن این یه حالت ترس داره که خودم می فهمم وایمیسته با احتیاط اونا میان رد میشن میرن سرسره بعد میگف از سسره بزرگ دستمو بابا بگیره اونم چند بار گرفت بعد گفتیم حالا خودت بیا باباش پایین سرسره و استاد منم کنار اومد گریه کرد بعد عصبی بشه مارو میزنه باباشو زد جدیدا هم میگه خر یاد گرفته اونم گفت بریم اومدیم از بچگی هم همیشه بردیم پارک اکثرا میگف نمی خوان زیاد بچه باشه اونجا وقتی خلوته خوب بازی می کنه چکار کنم نمی دونم چرا این طوریه یه مادری گف چه بچه سوسول بعد گف بچه را سوسول بار آوردن ولی دختر من خیلی کارهاش مستقل انجام میده خیلی مهارت داره مثلا نقاشی پازل ساختمان یه چیزای جالب طراحی می کنه تو مهمانی ها با بچه های آروم خیلی خوب بازی می کنه اما یه بچه شیطون داریم با اون راه نمیاد
مامان گل پسر وتودلی مامان گل پسر وتودلی هفته سی‌وهشتم بارداری
بچه ها کیا بچه هاشون آروم و مظلومن؟! شاید بگین خوشی زده زیر دلت بچه ارومی داری و دنبال شیطون میگردی . اما پسرم خیلی بچه آرومیه. از کوچکتریش خودم همیشه باهاش بازی میکردم با مرتب پارک و بیرون میبردمش که با بچه های دیگه بازی کنه ...از همه کارام میزدم باهاش وقت میگذروندم چون دیرتر به حرف اومد که کمتر تلوزیونو و اینا ببینه ...الان خیلی خوب شده حرف زدنش ولی درکل آرومه....از همون کوچیکی اگه براش تلوزیون میذاشتم اصلا از صبح تا شبم باشه از همون جلوش بلند نمیشه و نگا میکنه خیلی علاقه داره و من همیشه همه چی رو دوشمه که اینکار و کنم حوصله اش سرنره یا سمت گوشی و تلوزیون نره بازی کنه ‌...با تمام تلاشهامم بازم بچه ی زیاد اجتماعی نیست ....با بچه خواهر شوهرم سه ماه فرقشونه اون دختره . تقریبا روحیاتشون مثل همه اونم دختر آرومیه ولی اون خیلی زودتر ب حرف افتاد با اینکه همیشه ی خدا گوشی دستشه....غصه ام میگیره که من باید این همه بابت همه چیز حرص بخورم . الان حامله ام با تمام مشکلاتم سر شب بردمش پارک با بچه ها بازی کنه همون اول طفلی بچه خورد زمین سرش درد گرفت تا آخر دیگه نه راضی میشد بیایم خونه نه از کنارم بلند شد بره برا بازی خیلی ناراحت شدم .....بچه ی زیادی هم اطرافمون نیست تو رده سنی ک با هم کنار بیان بتونن بازی کنن