۱ پاسخ

عین بچه های من یکی ۴ ساله یکی ۲۰ ماهه امروز رفته بود با همسایه بالایی بازی کنن دختر یکیش ۳ ماه از پسرم کوچیکتره اون یکی ها هم ۱ ماه بزرگترن سه تایی اونجا پسرمو کلی زده بودن بیرونش کرده بودن داشت از پله ها تند تند میومد پایین سر خورد ۵ تا پله خدا رحم کرد زن همسایه نشسته بود اونجا گرفتش که نیفته اومده میگه چشممو زخمی کردن مشت زدن به شکمم منم میگم تو چرا نزدی پس اعصابم خرابتر شد آخه بديش اینه که پسر کوچیکم رو تا حد مرگ میزنه طفلی کم می مونه از حال بره مشت میزنه تو شکمش سرش پشتش ولی از بچه های مردم کتک میخوره دومی هم عین اولی از صبح نمیتونم هضم کنم

سوال های مرتبط

مامان کنجد مامان کنجد ۳ سالگی
مامانا بازعید شد بچه های بی تربیت خواهرشوهرم بامایجا جمع شدن امروز پسر۶ساله خواهرشوهرم سرپسر۴سالمو کوبوندزمین خون دماغش کرد منم عصبانی شدم بهش گفتم ببین چیکارکردی حالا مادرشوهرم واسه من قیافه میگیره اوناهم عصری برگشتن خونشون خداروشکر من روبازی بچه ها حساس نیستم غیرعمد شاید اتفاقی بیفته ولی پسراین عمدی میزنه انقدم فیلم وبازی جنگی میبینه بدمیزنه بچه هارو شانس آوردم اتفاق بدی نیفتاد خواستم بگم خواهشا مامانهایی که مدل خواهرشوهرم من بچه تربیت میکنن یکم فکرکنن اگه اتفاقی برای بچه های دیگه بیفته شما مسولید یکم برابچه هاتون وقت بزارین من نمیگم بچه ازخودش دفاع نکنه ماهم بچه بودیم همدیگه رو میزدیم ولی بخدا ندیدم یه بچه به قصد کشت یه بچه دیگه رو بزنه علت خشونت رو پیدا کنید حتما کنترل کنید مال پسرخواهرشوهرم بخاطر گوشیه یعنی۲۴ساعتع بازی های جنگی وبوکس و...بازی میکنه یا فیلمای کشتی کج و..میبینه خواهرشوهرم اصلا براش مهم نیس این بچه چیکارمیکنه بچش حرفای زشت میزنه اصلا کاری باهاش نداره باورکنید بااین زدن و فحش دادن اعتمادبنفس بچتون بالانمیره بلکه مهارتهای کنترل خشم و ارتباط باهمسال و ...بدردش میخوره حتما دفاع کردن یادشون بدین ولی نه دراین حد که بچه مردمو ضربه مغزی کنن
مامان گل پسری مامان گل پسری ۳ سالگی
کمی از اخلاقیات پسرم میخام بگم لطفا شماهم بگین که ببینم راه حلش چیه

پسر من خیلی لجبازه خیلی پر انرژیه همش خرابکاری می‌کنه کل خونرو مدام گند میزنه اصلا اهل بازی کردن نیس فقط خرابکاری و بهم ریختن اصلا هم اینکه کمکم کنه و خودش جمع کنه نیست همش دست میزنه به سینه هام باهاشون بازی می‌کنه دنبالم راه میوفته عین جوجه گاهی وقتا حین ظرف شستن و غذا پختن صندلی می‌زاره ک فقط بیاد دست بزنه یه سینه های من همش لباسمو بالا میده حالا اینا به کنار بیش از اندازه وابسته پدرشه اصلا همه دنیا یه طرف باباش طرف دیگه. همش دنبالشه هم بیرون هم تو خونه از وقتی ک شوهرم میاد اصلا بهش اجازه استراحت نمیذه نه استراحت نه خاب نه غذا خوردن نه حتی دو دقیقه بیاد کنار من بشینه برای همون منو شوهرم خیلی از هم دور شدیم حتی مهموونی هم ک میریم بازم میاد گیر میده به منو باباش مخصوصا باباش ک بیا با من بازی کن یه ادا اصول ها در میاره انقد نق نق و عصبیه که مجبوریم ب حرفش گوش بدیم فوری قهر می‌کنه عصبی میشه