۲۸ پاسخ

عزیزم شاید از چیز دیگه ناراحته،وگرنه جنسیت بچه ک دست زن نیست،مرد تعیین کننده س،تو ب خودت و نی نی ت استرس نده

تو هم آرزو جانم مطمئن باش همسرت بیرون خونه مشکلی داره وگرنه برای جنسیت بچه اینطوری نمیشه
سعی کن با دلش راه بیای
غذای خوب محیط خونه گرم و صمیمی بخودت برس
چند روزی به این منوال گذشت بعد کنارش بشین سعی کن صحبت کنی و ببینی چیشده
احتمالا دم عیده سر کارش تو حساب کتاب کم آورده و تحت فشاره

الهی بچه ات هم خوش قدم باشه تندرست و سالم بیاد بغلت
جوش و حرص برای اون بده گناه داره

من یک دختر آوردم اینقدر موقع زایمان اذیت شدم
گفتن دیگه هرگز بچه نمیخام
اینم بگم خودم بچه ی بزرگم 3ساله بودم داداشم دنیا اومد اینقدرررررررررر بچه بیخود و گ*وهی بود بکوب گریه میکرد هیچی نميخورد و همش مریض میشد کودکی من سیاه و تاریک شده بود بخاطر همین همیشه از پسر متنفر بودم مجرد بودم میگفتم خدایا یا نازا کن منو یا پسر بهم نده

همسرم تک فرزنده اینقد اطرافیان گفتن
اصلا محل ندادم
همه منتظر بودن بچم 2 ساله شد 5سال شد اما از من خبری نبود سفت و سخت مواظب بودم اما دخترم 9ساله شد
ناخواسته باردار شدم وای چقدر گریه کردم و دنبال جایی بودم بندازمش

اما مادرم فهمید گفت دهنت رو جر میدم😆😆بخای گناه کنی

خودم کمکت میکنم بزرگش کنیم

بچه ها باورتون میشه سر دیگ نذری دعا کردم و نذر کردم که بچه پسر نباشه

هر جا هر امامزاده موقع هر دعاو چله و نماز التماس میگردم که پسر نباشه

راستش از پسر داشتن هراسان متنفرم

نگم که چی کشیدم تا موقع سونو شد با خانم هایی که نوبت نششته بودیم حرف میزدم بهم میخندیدن

وقتی سونو شدم
تو سالن بیمارستان از ذوقم سونو رو دستم گرفته بودم بدو میکردم و به همه میگفتم دختره دختره

همونجا زنگزدم مامان یک غذای خوشمزه بپز چایی هم میخورم دارم میام خونه بچم دختره

همسرمم کنارم خوشحال بود به خوشحالی من

دختر بزرگم ماهورا جان از بچگی خیلی خوشگل و مودب بود
همسرم میگفتم یعنی دلت پسر نمیخواد میگفت نه از اینکه قراره یکباره دیگه بچگی ماهورا 🌛 رو تجربه کنم خوشحالم

عزیزم شاید شوهرت از چیز دیگ یا جا دیگ ناراحته ودمقه و بخاطر جنسیت بچه نیس شما هم هورمونات بهم ریخته حساس شدی ممکنه اشتباه برداشت کنی بنظرم تا زمانی ک ب زبون نیاورده شماهم چیزی نگو و عادی رفتار کن نزار کدورتی پیش بیاد بینتون دوروز دیگ ب امید خدا زایمان کنی خودت متوجه میشی ک چقد عاشق دخترشه و ب این روزات میخندی ک چقد الکی حرص خوردی

دقیقا حستو درک میکنم منم توسونوگرافی وقتی فهمیدم بچم دختره کلی گریه کردم میدونستم شوهرم خیلی ناراحت میشه عاشق پسربود وقتی موقع خواب ب شوهرم گفتم بچه دختره پشتشو ب من کرد گفت اینم شانس منه ک هرچی زن میگیرم دخترزا میشه.چقدر دلم باحرفش شکست.همش میترسیدم دخترم ترد بشه وازطرف پدرش بی مهری ببینه ولی الان انقدر دخترمو دوست داره ک خدارو هزاربار شکرمیکنم ک مهر بچم ب دل پدرش افتاده.ولی اون روزا واقعا دلم شکست

تعیین جنسیت با مرده اصلا خودت ناراحت نکن

الان دیگه تو کشورای جهان اول تا موقعی ک بچه ب دنیا میاد نمیدونن جنسیت چیه! واسه اینکه شاید جنسیت دلخواهشون نباشه و جنین احساس منفی مادرو پدر رو متوجه نشه…سعی کن ب رفتار شوهرت حتی الامکان توجه نکنی😢 میدونم سخته هاااا…شوهرته ازت سرد شده ولی تو به نی نی فکر کن ک متوجه احساس و ناراحتی تو هست و ممکنه حتی وقتی ب دنیا میاد و بزرگ میشه حس ناکافی بودن همیشه همراهش باشه…دختر انیس و مونس مادره خودت خوشحال باش رفتارت روی شوهرتم کم کم تاثیر میزاره انشالله🙏🏻

عزیزم به شوهرت حق بده
دنیاشو افکارشو واس داشتن یه پسر اماده کرده بود
وقتی فهمیده دختره یکم با خودش کنار بیاد طول میکشه
منم دقیقا تا وقتی با خودم کنار اومدم ۱ماه زمان برد
توام سعی کنی بهش امید بدی واس اینده
نه با حرفای دخترزا یا پسرزا بودن بیشتر حس ناامیدی بهش بدی
انشالله ک خدا مهر پسر داشتنو از دلش بگیره

ببین واقعا فرقی نمیکنه ها ولی هر کسی ته دلش یه جنسیتی میخواد دیگه
چون چرا رفتار های اونو به خودت نسبت میدی همه دیگه میدونن برای جنسیت مرده که تعیین کننده س
ما هم فکر می‌کردیم نی نی مون دختره وقتی فهمیدیم که گل پسر تو راه داریم خدا ببخشه خیلی خیلی سخت بود که قبول کنیم خودم به شدت ناراحت یعنی کافی بود تنها بشم چند روز کارم گریه بود شوهرمم سعی می‌کرد به روی خودش نیاره ولی می‌فهمیدم رفتارش تغییر کرده
فقط باید زمان بدین که بپذیرید جفتتون نعمت خداس باور کن اونم مثل ما یکم دیگه از رفتارا و افکارش خجالت میکشه

باورم نمیشه توی این دنیای مدرن امروزی بعضی ها هنوز طرز فکر دوره ی پیامبرو دارن😐😐😐عزیزم فقط میتونم بگم ایشالا خدا تن خودت و بچه ات سالم و سلامت نگه داره 😘

اون خودش اسپرم پسر نداره به تو چه
خوب گفتی که من پسر آوردم تو دوتا دختر داری

ناراحتی برات اصلا خوب نیست، شایدم تو حساس شدی و شوهرت عاشق همین دخمل تو دلیت باشه
خدا هر چی بده باید بذاریش روی چشات
ماها خیلی خوشبختیم که خدا بهمون بچه داده حالا چه پسر چه دختر
خیلیا حسرتشو دارن

بیا عوض کنیم من عاشق دخترم خخخ دختر روزی آدمو زیاد می‌کنه

انقد پسر دوست داشت رژیم میگرفتین وروز تخمک گذاری اقدام میکردین اینکارو کردین؟
چقد نفهمه ک باعث ناراحتی ط میشه

چرا بعضی از مردا اینجوری ان من شب قبل اومدن شوهدم اگر بچه هارو بخوابونم شوهرم ناراحت میشه میگه دختر رو بیدار نگه دار من ببینمش بعد بره بخوابه
دختر دلسوزه پدرومادره

قشنگ میفهممت

واسه نی نی بده بغضم نکن

باور کن خدا تو رو دوست داشته که بهت دختر داده خدا رو شکر کن استرس به بچه وارد نکن اون همه چیز متوجه میشه. شوهرتم واگذار کن به خدا

عزیزم تعیین جنسیت ارهمون ابتدای نطفه بامرده بخدا زن دخالتی زن یه کرومزوم xداره مرد xوy این بستگی به مرد داره که کدومو بفرسته به سمت تخمک زن بگو خودت دخترزاییی ناراحت نباش به جاش دعا بخون دلت آروم بگیره خداروهم شکر کن

وااا دختر پسر چ فرقی دارن چ چیز های می‌شنوم دختر والا بهتره که

ناراحتی برای بچه خوب نیست

الهی بمیرم برات

وااااا یعنی چی بخدا دختر از پسر خیلی بهتر بزار دنیا بیا د میبینی چطور قربون صدقش میره

والا تو قیافه بگیر
اون باعث دختر بودنش شده ن تو
چ پرروعم هست

منم دوتا دختر دارم الان اتفاقا دختر خیلییی خوبه هیچوقت تنها نیستی
ولش کن حرص نخور بفکر خودت باش بچه سالم باشه دختر پسر نداره

ميتونم دركت كنم عزيزم ولي خودت رو اذيت نكن 🥲 منم دوربريا همچين حسي بهم ميدادن و واقعا دلم هزارتيكه ميشد
ولي خداروشكر كن بچه سالمه 😍🥹همين كافيه
دختر و پسرش فرقي نداره

عزیزم دست تو نیس همه چی دست خداست

خیلی متاسفم😔😔😔

سوال های مرتبط

مامان قند روزهای تلخم مامان قند روزهای تلخم هفته سی‌ام بارداری
سلام مامانا میخام درد و دل کنم باهاتون لطفا بعضی ها نیایین جبهه نگیرین همدیگرو درک کنیم میخام باشماها حرف بزنم هم آروم شم هم اینکه نظر تون بپرسم من ازدواج اول چند ساله جدا شدم بعد یه پسر دارم که شوهر سابقم اونو برد و بهم نداد خیلی دوندگی کردم برد و نیاورد خیلی اذیت شدم هنوز که هنوزه نتونستم کنار بیام بعد چهار سال که ندیدمش غمگین ترین افسرده ترین آدم هستم دوباره ازدواج کردم شوهرم الان از ازدواج قبلیش دوتا دختر داره خیلی عشق پسر داشت منم بعد یکسالونیک رفتم زیر نظر دکتر برا ای و ای تعیین جنسیت بار اول مثبت شدم با اینکه فکر نمی‌کردم بشه چون دوازده سال از بارداری اولم گذشته بود ولی خداروشکر مثبت شدم خیلی نذر کردم دعا کردم خدا بهم پسر بده هم شوهرم عاشق پسره هم من از خدا خاستم بهم پسر بده که جای اون پسرم رو پر کنه غم نخورم دگ اشک نریزم دگ دلم داره میترکهه از دوریش گفتم بشه همه کسم پسرم همدمم رفتم آنتی گفت احتمال دختر گفتم تا انومالی شاید خدا نظر کرد اشتباه شد ولی انومالی هم گفت دختر من دختر ندارم ولی شوهرم دختر داشت خیلی اشک ریخت و غصه خورد همش میگه من از خدا خالصانه خاستم با دل شکسته بهم نداد آخه من دوتا دختر شوهرم هستن با این میشه سومی گفتم پسر بشه خدارو شکر میکنم دیگه نمیارم الان بعد از یه مدت که گذشت شوهرم میگه یکی دوسال دیگه برو ای وی اف برا پسر فکرشو‌میکنم خیلی راه سختیه و با بچه کوچیکه آیا شدنی هست آیا برم هزینه کنم همونی که میخام میشه خیلی حالم یه جوریه نمی‌دونم چکار کنم با اینکه دختر هم دوست داره بازم میگه خداروشکر سالمه ولی نمی‌دونم چرا اینقدر عاشق پسره اصلا هم برای نسل و پشت و اینا نیست دوست داره همجنس خودش رو داشته باشه
مامان نون خامه ای🩵🍼 مامان نون خامه ای🩵🍼 هفته بیست‌وهشتم بارداری
سلام به مامانای گل
لطفا بدون قضاوت و بدون اینکه حس بدی بهم القاکنید ب کسایی که این حس رو تجربه کردند منو راهنمایی کنید
من مامان یه پسر شدم ،من هیچ وقت نمیتونستم با بچه پسر ارتباط بگیرم یا ذوقشون رو بکنم همیشه تو رویام مامان یه دختر بودم ،ارزوم داشتن دختر بود حتی قبل بارداری هروقت جایی وسیله یا لباس دخترونه میدیدم که دلم ضعف میرفت براش میخریدم به امید دختر دار شدنم ،همیشه از پسردار شدن و بزرگ کردن پسر میترسیدم و احساس میکنم بزرگ کردن پسر خیلی سخته
این بارداری اولمه نمدونم چرا حس استرس و ترس دارم نسبت به آینده اش ،
اصلا نمدونم بزرگ کردنش چه جوریه ؟ چه جوری باید ارتباط باهاش بگیرم
بعضی وقتا که میبینم اینجا اینقدر بعضی ها قربون صدقه میرن من این مدلی نیستم وحس عذاب وجدان دارم که نکنه از الان دارم کم کاری میکنم ولی نمدونم چرا الانم که تو دلمه نمیدونم چی بهش بگم
خیلی فکر و خیال دارم و کلی سوال تو ذهنمه که نکنه بعدا فلان طور بشه و کلی سوال که من هیچ جوابی براش ندارم
میشه مامانی پسر دار بیان از تجربه هاشون بگند