خانمای تبریزی اومدم بگم اصلااااا عمراااا بیمارستان الزهرا نرین برین بیمارستان امام سجاد اگه مشکلی داشتین من جمعه صبح ۴/۳۰ ی لک دیدم رفتیم الزهرای خراب مونده سه بار معاینه کردن که واقعا کم بود تواون معاینه ها بمیرم یبار گفتن ی سانت باز شدی دومین بار گفتن دوسانت بازشدی بعدش فرستادن سونو رفتم گف همه چی عالیه دراخر خود دکتر اومد وضعیتمو ببینه معاینم کرد داد زدسرشون که کجاش بازه این که کاملا بستس حتی لکمم قط شده بود حتی از اون بکیا که پرستاربودن پرسیدم که باز شده چی میشه باخیال راحت گف هیچی دیگه ۲۰ هفته کوچیکه میفته دنیا رو سرم خراب شد انقد گریه کردم که دلم داشت کنده میشد به دکار گفتم اینجوری گفتن بهم گف بچت سرجاشه اونقدری هم کوچیک نیس که به این راحتی بیاد بیفته الانم از صبح حس میکنم عفونت گرفتم به دکترم گفتم برام دارو بنویسه خاستم از تجربه خراب مونده بهتون بگم خیلی دقت کنین نرین اصلا اونجا

۸ پاسخ

اه بابا الزهرا‌ که دیگه هیچ اونجا بری موش آزمایشیت‌ میکنن

هر گردویی گردو نیس هر دکتری دکتر.منم امروز دکتر بودم رفتم تهران جای خوب با حوصله دقیق.ی هفته پیش هم رفتم پیش یکی دیگ گفت زخم داری پاپ اسمیرت یجوریه برو hpv بده یعنی خواب نداشتم.امروز ب دکتر گفتم نشون دادم معاینه م کرد گفت ن زخم داری پاپت هم خوبه مشکلی نداری حتی چندبار ازش پرسیدم گفت ن هیچ مشکلی نیس

چه بد

عزیزم این یادت باشه هیچوقت اجازه نده معاینت کنن فقط سونو،خیلیا با این معاینه ها افتادن به خونریزی

من دکترم ولیعصر ولی بازم میگ کاش شمس بود کلا بیمارستان شمس از همه لحاظ خوبه

یکی دیگه هم نوشته بود دیروز ک من لک دیدم تو همین هفته ۲۰ اینا بود میگفت معاینم کردن!!!نمیدونم چی به اینا یاد میدن من والا لک دیدم ساعت ۱۱ شب رفتم بیمارستان فورا ویلچر اوردن دست بهم نزدن فورا پرسیدن دکترت کیه زنگ زدن بهش چون دکترم شیفت بیمارستان هم هست فورا دکترم اومد و فقط بهم امپول زدن و سونو انجام دادن خداروشکر بخیر گذشت
تو بعضی بیمارستانا جون مردم بازیچست اصلا اهمیت نداره براشون

عزیزم الزهرا آموزشیه کاش جای دیگ میرفتی میدونم اونجا اینطوری میکنن

الزهرا رو ی جا دیگم خوندم ک دکتراش داغونن

سوال های مرتبط

مامان نونو مامان نونو هفته سی‌وچهارم بارداری
مامانا ماجرای منو بشنوید
من حدودا 15 روز پیش، احساس کردم ابریزش دارم زنگ زدم مامای دکترم گفت خونه نموم برو زایشگاه چک بشه، منم رفتم بیمارستان، معاینه کردن گفتن ساک تو واژن هست و داری دفع میکنی، سریع بستری کردن و بعدی که اومد چک کرد کفت اندام و دیدم و ختم بارداری داد، منم تو شک، اینقد حالم بد بود که هرچقد گفتن باید دارو بگیری قبول نکردم، این پروسه از ساعت ۲ شب تا پنج صبح طول کشید، ۵ صبح شد میگم بچه مو حس میکنم تو شکمم محل ندادن فک کردن توهم زدم اومدن گفتن برات بنویسیم عدم همکاری؟ چون به شیفت بعد باید جواب بدیم، گفتم بنویس، گروه بعدی اومدن گفت اگه میخوای با رضایت خودت مرخص بشی باید معاینه کنم چون شیفت و تحویل گرفتم باید گزارش بدم، گفتم باشه، معاینه کرد و با تعجب گفت اینجا ک چیزی نیست و دوبار اونایی که شیفت قبل بودن و صدا زد و گفت چی دیدین؟ چی ندیدین؟ مگه میشه ختم بارداری دادین الان همه چی سالمه؟ منو فرستادن سونو و خدا رو شکر نی نی سالم بود، گفتن سرویکس کاملا بازه، بستری دوباره و سر کلاچ، خلاصه سرکلاچ شدم و تموم شد و امروز بعد دو هفته رفتم سونو، سونو گراف بیرون با تعجب نگاه کرد گفت سرویکست که باز نیست، یعنی این سرکلاژ و هم الکی انجام دادن؟ بازم اشتباه کردن؟ خلاصه تا جایی که میتونین خصوصی برید اصلا دولتی و نرید
مامان 🧑‍💼👶🩵 مامان 🧑‍💼👶🩵 هفته سی‌وسوم بارداری
سلام مامانا😍
من و پسر کوچولوم با وجود تمام سختی ها به نیمه ی راه رسیدیم🥹☺️
جدا از تمام ذوق و شعفی که برای دومین بار تجربه کردم ،این مسیر برام با ترس و نگرانی همراه بود،ترس از دست دادن موجود دوست داشتنی داخل وجودم اما در کنار همه ی دلهره هام این مسیر تا همین الان سراسر بود از لطف و همراهی و کمک پروردگارم🥹❤️
آنومالی رو هم پشت سر گذاشتیم به لطف خداوند همه چیز خوب بود و فسقلم کاملا سالم بود جز این هماتوم که امید بسته بودم به برطرف شدنش
ولی متأسفانه باز هم بود
وجودش مانع از این شد که درست و حسابی با نتیجه ی آنومالیم کیف کنم😔
دکترم گفت شرایط الآنم که خوبه و نباید به چیزهای بد فکر کنم اما همچنان باید مدارا کنم چون اگر خدای نکرده خونریزی اتفاق بیفته احتمال کنده شدن جفت هست
دلم گرفت،ترسیدم،گریه کردم،طول کشید اما...
برای ادامه ی مسیر باز به لطف خودش امیدوار شدم با تمام وجودم باهاش نجوا کردم من که از اول همه چی رو،همشو به خودت سپرده بودم واسه بعد اینم راضیم به رضای خودت...
مطمئنم اونی که واسم پیش میاد بهترینهه👌🥹❤️