۱۸ پاسخ

اینجوری که سخته خدا روشکر ما همچین مشکلی نداریم لامپها،خاموش،شیرش،میخوره ومیخوابه

باهاش بازی تاریکی کن همان سایه بازی.

به همه موارد بالا سحرخیز بودش و مریضی منم اضافه کن😭

برق که نه...ولی شبا برای شیر بیدار میشه زیاد ....وقتایی که بهش قطره آهن میدم غروبا یا شب یعنی کلافه ام میکنه هر نیم ساعت جی جی میخاد ولی بهش ندم ۲ الی ۳ بار بیدار میشه ....شماهم آهن رو صب بده ببین چجوریه

پسرمنم شب تاصبح فقط مک میزنه کلافع میشم واقعا دقیقا الانم نزدیک نیم ساعته پشت سرهم داره شیرمیخوره ولی ازتاریکیواینا نمیترسه

نه شکر خدا

اگه دندونه ژل باریج بزن و اگه غذا قبل خواب بده و شبم بیدار شد آب بده یا جاشو عوض کن و دارو بده سرما خوردگی ک خوابش بگیره بخوابه پستونک هم خوبه اگه بخوره

شیرش رو قطع کن دیگه.

تب داره؟

من گفتم واکسن ۱۸ماهگی رو زدم بگیرم الان که زدم میگم عید همسرم هم خونه باشه با کمک هم شیر شبو بگیریم به امیدخدا روزو فعلا میدم

اگه‌اینقد اذیتی یواش یواش از شیر بگیرش هم‌خابش خوب‌میشه هم خودت راحت میخابی هم اشتهاش بهتر میشه

چراف خواب روشن کن . سایه بازی کن باهاش

چراغ خواب روشن کن

اتفاقا من از ۸ شب لامپارو‌کم‌میکنم و‌۱۰ به بعد کلا خونه خاموشه تا بچه ها بخوابن

عاشق جای تاریکه
از نوزادیش فقط تو تاریکی مطلق میخابید

برا ما فقط اون قسمت آخرش هی بلند میشه شیر میخورع 🥺🤦🏻‍♀️واقعا سختههههه 😭وگرنه با تاریکی مشکلی نداره

عزیرم خوب سیر ش کن حنی شد فرنی درست بده

صبح ک پا میشم با سردرد و سرگیجه و ضعفه انقد ک شبش شیر میخوره

سوال های مرتبط

مامان اهورا مامان اهورا ۱۸ ماهگی
مامانا
به قران من دیگه دارم از دست پسرم روانی میشم،تو رو خدا بیاین یه کم راهنماییم کنین،شاید من دارم راهو اشتباه میرم

از صبح که بیدار میشه بهونه میگیره و گریه می‌کنه تا ظهر که یه ساعتی بخوابه،دوباره بیدار شد شروع میشه تا شب ساعت ده و یازده
از همه چی بهونه میگیره،یه جوری گریه میکنه که هر کی ببینه فکر میکنه یه جاییش درد میکنه،غذا که طبق معمول نمیخوره،همه چی با گریه و الم شنگه میخواد،یه چیزیو ازش بگیریم خودشو با گریه هلاک میکنه،هیچ کاری نمیزاره انجام بدم،سفره که برای غذا پهن میشه به غیر از غذای خودش کل غذای ما رو هم خراب میکنه،بشقابامون برعکس میکنه،کاسه ماست و میریزه،اب میریزه،وقتیم میخوایم ازش بگیریم قیامت میکنه،به هیچ روشی هم نمیشه حواسشو پرت کنیم
هر اسباب بازی بهش میدم نمیخواد،خودمونم که باهاش بازی میکنیم چند دقیقه بعد همونم نمیخواد،،وقتایی که باباش خونه هست دیگه بدتر میشه..شاید بگین ببرمش بیرون،اما تقریبا هر روز بیرون میبرمش،شده ده دقیقه ببرم تو کوچه میبرم که حوصلش سر نره..شب تا صب ده بار بیدار میشه
وای اگه بخوام بنویسم باید ده تا صفحه بنویسم..خسته ام خیلی خسته ام...