خونه مادرشوهرم دخترم موهای پسر جاریم کشید همسن هستن بعد مادرشوهرم داد میکشه بزنم بزنش قبلشم سر سفره میگه دخترت میزنه گفتم والا صورتشو چنگ زده بودن هنوزم جاش مونده بچه هستن دیگ بعد پدرشوهرم میگه بچتون بغل کن بشین انقد گذاشتی موهاتو بکشه عادت کرده منم ناراحت شدم اومدم پایین به نظرتون چکارکنم من که بهش میگم نکش ولی متوجه نمیشه

اول از همه اشتباه از همسرته
اگه نمیرفت میدین که ناراحته جرات تکرار نداشتن
بعدم جواب بده عزیزم
و من اگه جات بودم هر هر میخندیدم میزاشتم بچم کاراشو کنه
چرا تو حرص بخوری
وقتی اینطور گفتن بگو بچس
انگار بچه ندیدین تا حالا

وا مگه بچه زبون میفهمه بگی نکن نزن انجام نده،چقدر بی درک و شعور هستن

خب فکر کن موی بچه ی شما رو هم بکشن شما ناراحت میشی. جاریت هم ناراحت میشه دیگه

هر کاری کرد شما نرو بالاخره بگو اختیار خودمو بچمو که دارم بذار خودش بره

به شوهرتم بگو موقعی که برادرش میاد خونه پدرش شما نرید

دیگ پیش خانواده شوهرت نرو
الانم بجایی گریه اهنگ بزار شاد
جشن امام زمان هسته
چرا میا گریه کنی
شوهرت هم اومد معلیش نده

خیلی از رفتارشون ناراحتم انگار پسرو بیشتر دوست دارن منم کلی گریه کردم شوهرم اومده میگه توام هرچی میشه قهر کن بس کن رفتارتو رفت بالا پیش مامانش