بنظرتون اکثر مامانا چن بار دعوا و تپش قلب و درگیری تو بارداریشون داشتن؟ من اینطوری به خودم امید میدم . ولی اونیکی باعثش شده رو نمیتونم نفرت ازش نداشته باشم همش میگم رو بچم اثر نذاشته باشه .

سعی کن و تمرین کن تو تمام دعوا ها ریلکس باشی و هول نشی تا روش تسلت داشته باشی حامله ک باشی ۱به صفر جلویی من الان شوهرم از ترس چپ نگاه نمیکنه ب دکترمم گفتم بهش بگو الکی استراحتی هستم و نباید استرس داشتهوباشم و بحث کنم باهاش حرف زده...زرنگ باشین تو هر شرایطی هستین خودتون و وقف بدین

مگه زندگی بدون اعصاب خوردی ممکنه؟هممون تا دلت بخواد اعصاب خوردی داشتیم

نگران نباش من اولش پدرم یهو مریض شد بعدم فوت شد . بعدم تک تنها غریب با غم تنهایی دلتنگی یه مدتم رو مخم میرفتن سعی کردم خودم بی تفاوت بشم مشاوره هم رفتم چون شرایط روحی بدی داشتم ولی فقط خودم تونستم حالم خوب کنم از خدا بخواه از ته دل بهت آرامش بده

عزیزم منم تو بارداری یه بار با خانواده همسرم بحثم شد تا یک ماه ناراحت بودم ولی قهر کامل نبودیم،به هرحال من ناراحت بودم….اونا رفتن مسافرت با وجود اینکه منم دکتر گفت میتونی باهاشون بری ولی بهم نگفتن باز کلی ناراحت بودم،مامان بزرگم فوت شد بازم ناراحتی. وگریه…برا هرکسی تو بارداری این اتفاقا میوفته،حتی بعد ها جلو خود بچه باز ناراحتی پیش میاد،زندگی همینه که قبل تولد چه بعد تولد شادی داره غم داره…تاثیراشم میزاره،خودمون هم همینطوری بودیم

به کدامین گناه باید اینقدر زجر بکشیم

منم خیلی بلاو‌حرفو گریه تا الان کشیدم غش هم کردم ...خدا کمک کنه بعداز هر اتفاقی میشستم برای بچهمم عرمیزدم...

من‌بودم ولی من برعکس طرف مقابل و ب تپش قلب میارم کاری نداره ابرو خم‌کرد الکی غش کن شکمتو نگهدار بزار از ترس سکته کنن

سعی کن ریلکس باشی و به چیزای مثبت فکر کنی

عزیزم تو خوبه میگی چند بار من هر بار ک خانواده شوهرم زنگ میزنن میدونم قراره ناراحتم کنن انقد