۶ پاسخ

یهوی برداشتی فکر کنم شیرتا

منم تا یه ماه همین شرایط داشتم ولی بعدش تنظیم شد خوابش همچیش🙋

ما هم همیندمشکل را داشتیم پسرم تا صبح سه چهار بار بیدار می شود فقط گریه می کرد می بردمیشه شب اای ساعت سه چهار صبح با ماشین دورش میدادیم تا تو ماشین خوابش برده بره اگه مغازی هم با ز بود براش خوراکی می خریدیم

من کف باهاشم ماساژ میدادم آروم میشد

عزیزم من پسرمو دوماه از شیر گرفتم تا جایی که میتونی به هیچ چیز عادتش نده شبا که بعد اوضاع بدی داری..فقط قبل خواب غذا بهش بده سیر نگهش دار اما ابنم که میگم قبل خواب نه موقع خواب وقتی گریه می‌کنه بهش غذا بدی


و اینکه اصلا تنقلات مضر براش نگیر این چند مدت...هم عادت میکنه هم تو این سن برای سلامتیش ضرر داره و بی اشتها میشه

منم این شرایط گذروندم تازه بعد یک ماه تازه خوب شده آخر شبا یک ساعت قبلش حریره بادام یا سیب زمینی یا غذای ک خوردین با بازی بهش بده بخوره چراغا خاموش کنید باید صبر ایوب داشته باشی گریه کرد جواب ندهی

سوال های مرتبط

مامان اقا بنیامین🧸 مامان اقا بنیامین🧸 ۲ سالگی
مامانا ببینید کسی هست مثل من شرایطش مثل من باشه کمکم کنه؟
پسر من حدود یکی دوماه شبا خیلی بد میخوابه یعنی ساعت ۱ میخوابه ساعت ۳بیدار میشه با کلی نق و غر غر بیدار میشه میشینه
من شیر شبشو خیلیی وقته قطع کردم اما جای شیر اب دادم
انگار نه انگار دقیقا مثل همون موقع بیدار میشه ده بار اب میخوره(میدونم ک قطع شیر شب به این معنیه ک خواب چند ساعته پشت سرهم داشته باشه)
اما پسر من نداره تو شب شاید چهار پنج بار بیدار میشه باید بذارمش رو پام گاهی یساعت روی پا هست تا بخوابه گاهی میبینم صبح شده تازه خوابش سنگین میشه میذارمش زمین که بیدار میشه شیر میخوره چون دیگه صبحه!
بخدا خیلی خستم دلم میخواد بشینم انقدر گریه کنم انقدر گریه کنم (البته دیشب تا ساعت ۴داشتم گریه میکردم چشام هرکدوم شده اندازه تخم مرغ🙃😣
خیلی غصم میگیره منی که همه جوره دارم خودمو میذارم واسش انتظار زیادیه که شب بگیرم بکپم بعد از دوسال شب بیداری؟؟؟؟
بچه ای ک انتظار داره من همش کنارش باشم و باهاش بازی کنم باید توان داشته باشم باطریم تموم نشه
اخه کی میتونه بدون خواب شب کل روز رو شپری کنه؟من دوسال اینجوریم!!!
دکترم بردم هیچ تاثیری نداشته
مامانایی ک مثل من هستن بگید چیکار کردید جواب گرفتید
مامان حسنا مامان حسنا ۲ سالگی
مامانا اومدم غر بزنم اومدم ناله کنم خواهشا بیاید دلداریم بدید
ناشکری نمیکنم بابت وجود دخترم لحظه لحظه خداروشکر میکنم ولی واقعا بریدم از صبح تا شب به حدی که استفراغ کنه به حدی که دیگه گلوش پاره بشه گریه میکنه بالشت رو رو تخت جابه جا کنی گریه میکنه پاتو اونوری بذاری گریه میکنه کنترل رو دست بزنی گریه میکنه هرچی هرچی که فکرشو بکنی میشه تبدیل به بهونه برای گریه کردن غذا که ابدا دیگه نمیخوره از صبح که بیدار میشه فقط گریه و غذا صفر خواب صففففر تا صرح صدبار پامیشه گریه میکنه خوابه ولی انگار فقط چشماش رو بسته میگه دوتا دستت رو بده من بغل کنم یا بغلم کن راه ببر اینقدر میخوام باهاش بازی کنم طرح اب بازی میریزم بازی با نی با گوش پاک کن با برنج با لیوانای کاغذی فقط ۵ دقیقه ساکته باز گریه واقعا دیگه توی درموندگی کاملم حرفم زیاد نمیزنه تازه میتونه چندتا کلمه بگه از صبح تا شب فقط نه نه نه نه اخه من چیکار کنم هر روزم میبرمش بیرون یا پیش بچه ها یا پارک و یا خونه مادرشوهر و عمو و دوست و رفیق واقعا امروز دیگه به نقطه اخر رسوند از گریه و بدغذایی منو ... شبا به باباش میگه تو برو اونور بخواب به منم میگه تو برو اونور بشین نخوابی برمیگرده نگاه میکنه اگه چشام بسته باشه گریه و زاری و نهههه نهههه