وقتی فهمیدم باردارم همش میگفتم خدایا ۳ ماه بگذره جای بچم سفت شه دگ من از دنیا هیچی نمیخام
۳ ماه گذشت گفتم خدایا کی میشه برسم ۶ ماه حداقل خیالم راحت باشه بچه دنیام بیاد سالم میمونه
شکرخدا گذشت و شدم ۶ ماهه گفتم خدایا کی بشه منم حداقل بشم ۳۲ هفته ک بچم دنیام اومد مطمئن باشم با کمک دستگاهم ک شده میمونه شکر خداااا ۳۲ هفتم شدم و گذشت تا الان ک ۲۹ روز مونده ب روز زایمانم و همش فکرم اینه خدایا این ۲۹ روزم فرصت میخام ازت مواظبمون باشی بسلامتی طی کنیم زودتر دنیا نیاد
چون من شهرستان میانه زندگی میکنم و وقت دکترمو‌ برا زایمان از تبریز گرفتم حدود۲ ۳ ساعت راهه
میگم خدایا خودت کمک کن بموقع بیاد با پای خودم پاشم برم تبریز زایمان کنم برگردیم خونمون
زبونم لال زودتر نیاد اینجا طبیعی جرم بدن🫣😂😭
خدایی این استرس تو بارداری از همه ی ما؛ مامانا نکشید بیرون

واقعا هممون این حس ها رو تجربه میکنیم🥺🥺همش دلواپسی

میتونی بیای حرف بزنیم

عزیزم میگم ما ک باهم بارداریم من ۴۶ روز دیگه دارم تا زایمان تو چطور ۲۹ روزه سزارینی؟
چند هفته میخوای زایمان کنی؟

ان شاالله این ۲۹ روز رو بخیر و خوشی و سلامتی میگذرونی

کجایی هستین جانم؟؟؟مگه دکترتون تبریز نیست؟

دقیقااا ولی به اخرا میرسی حس عجیبیه که نی نی دیگه تو دلت نیست🥲❤️

بعدشم میگی خدایا ینی سالمه؟؟
بعد ب دنیا اومد خدایا غربالگریش خوب باشه خدایا زردی نداشته باشه خدایا شیر بخوره
وزنش بره بالا و......
این داستان تمومی نداره

بعد زایمانم میگی خدایا درداو بلاش
دل درداش همشو بده ب خودم بچم درد حداشته باشه مواظلش باش😂🦋

منم هم هفته شماهستم
شما چطور ۲۹ روز دیگه زایمانتونه

منم با اینکه خیلی خسته شدم خیلی درد دارم اما همش میگم خدایا به موقع و سالم بغلش کنم. یعنی روزی که زایمان کنم صحیح و سلامت بغلش کنم دیگه هیچی از خدا نمیخوام

همه همینیم خواهر ان شا الله خدا به هممون کمک کنه❤️

مادر بودن همینه عزیزم کلش داره با استرس میگذره
اما ایکاش تو همون میانه دکتر پیدا میکردین که خیالتون راحت تر بود