۱۰ پاسخ

بهش نه وعده بده ن چیزی که بزرگم شد عادت نکنه من به پسرم میگم میرم کار دارم جای شما نیست مطمئنم پیش مامان جون خیلی بهت خوش میگذره اونم میپذیره اوایل سخت بود الان عادت کرده خودش میگه برو به کارات برس منو ببر پیش مامان جون🫠😂

من دخترم پیش پدرش باشه کلا کاری به من نداره، راحت میرم بیرون ولی اگر پدرش نباشه پیش کسی نمیمونه، دیگه دوتایی میریم، اصلا قایمکی نمیرم چون خیلی بدتره و اعتمادش کم میشه

من اره میبرم میزارم خونه مامانم وقتی حواسشون پرت سریع میرم اگه بفهمن جیغ و گریه

من میگم بمون لون چیزی دوست داره رو میگم میخرم.
البته من نیم ساعته برمیگردم.

هیچ راهی نداره پسرم همچنان اینجوری

من اینجوری نمی‌رم بیرون هیچوقت...یا شوهرم میبردش بیرون من بعدش میرم یا پیش پدر شوهرم میمونه دیگه کاری به من نداره چون خیلی باهاش رفیقه

منم وضعیتم همینه گریه زاری باید دزدکی برم

من باشگاه که میخوام برم میزارم‌پیش شوهر یا مادرشوهرم اوایل خیلی فد قلبی می‌کرد میخواست باهام‌بیاد ولی دیگه عادت کرد

من بعضی صبح ها میرم دخترم برسونم فوران بیدار میشه حتی نمیتوتم ی اشغال جلو در بزارم

من بهش وعده میدم که بمونه براش جایزه بخرم پیش باباش اینا میمونه تا برم . قبل رفتن بهش میگم وعده میدم

سوال های مرتبط

مامان Arta & Aras مامان Arta & Aras ۳ سالگی