۷ پاسخ

مدام اضطراب دارم و سعی میکنم باهاش مقابله کنم ولی یهو حالت تهو میشم و فقط از خدا کمک میخوام که با توجه به تاب و توانم کمکم کنه

من از اتاق عمل میترسم

سلام طبیعیه این حس ها
ما ک بچه دوم هستیم هم همین حس هارو داریم اینکه چطور اداره کنیم زندگی رو دوباره با ورود ی نوزاد اما میگذره و خدا خودش کمک میکنه اگه کمکی دارید که خوش بحالتونه اونایی ک مثل من زیاد کمکی ندارن سخته و سختتره اما توکل بخدا

سلام من فرداست حالمم بد یکساعتم گریه کردم

بخدا بنظر من ترس نداره این بارداری پر استرس تموم بشه اون موقع جلو حشمت حس قشنگیه دیگه نگران نیستی از پسش بر میای وقتی خدا لیاقت مادرشدن دونست توانیش بهت میده

خیلی بد اخلاق شدم ترس دارم از مسؤلیت بچه میگم چطور میخواد بشه

من سعی میکنم بهش فک نکنم تا زمان خودش بدنم نمیکشه استرسو واقعا دیگه تحمل استرس ندارم بنابراین گذاشتم نهایتا ی شب بهش فک کنم و البته تسلیمم🫂

سوال های مرتبط