وقتی میخام ب ایلیا شر بدم اونقد دست و پا میزنه سرتق خان با دستاش اجازه نمیده سینمو بزارم دهنش خودشم از گشنگی گریه میکنه😑😂😭نمیدونم ب این حالتش بخندم یا گریه کنم

برا منم خیلی هوله 😂 دهنشو باز می‌کنه سرشو اینور اونور تکون میده از اولش داستان داشتیم با هم😂

ای خدا دلم نی نی خواست الان

موقع شیرخوردنشون ی روسری بپیچین دورشون تادستاشون بیرون نزنه‌ و راحت شیرشون بدین. من اگه اینکارو نکنم این بچه ی قطره هم نمیخوره. خیلی هم سفت نپیچید.در حد اینکه دستای فوضولشون گیر کنه زیر پارچه

پسر منم همینجوریه😂یه وقتایی کلی با هم کلنجار میریم تا بالاخره آقا تصمیم میگیره شیر بخوره

اللهی عزیزم🥰

دخترمن شبا اینجوری میکنه😑