سلام
دیروز رفتم نیم کیلو برنج نیمه گرفتم پولم به بادام نرسید
و اومدم خونه شستم یک ساعت تو آب خیس کردم دوباره شستم و گذاشتم خشک شد و ظهری آسیاب کردم الک کردم و‌تو ظرف کوچیک بیشتر نشد...یه قاشق کوچیک آرد و یه مقدار آب و به نبات کوچیک اندازه یه نخود کوچیک گذاشتم بپزه و خاموش کردم و ازحرارت افتاد یکم شیرخودم ریختم اندازه یه قاشق بیشتر نشد حل کردم .بتونم شیرخشکم بگیرم مجدد براش با شیرخودم خیلی کمه🥺دادم دخترم خورد نمیدونین اولین قاشق ناآشنا بود یذره دادم دهنش نگه داشته بود یه نگاه به من و قاشق کرد خندیدم بهم خندید و‌خورد انقدر گشنش بود دست وپا میزد برا قاشق بره سمت دهانش...اشک توچشمام جمع شد.چقدر این دخترمن صبوره چقدر بااشتها یکم غذاشو اولین بارخورد ...از دیدن غذاخوردنش گریم گرفت 🥺نمیدونم چرا اما میترسیدم شروع کنم .هنوزم میترسم تو این راه مسیر براش اونجور که معمول میگذره نتونم فراهمش کنم کوچولوم بخوره اما همینم باعشق تمام مادرانه ام بهش دادم🥺🥲

۱۰ پاسخ

چقدر حس وحالتو میفهمم

چه مادر نمونه ای هستی تو 😍خدا خودت و گل دختراتو حفظ کنه و خدا خودش روزیتونو به بهترین شکل بده❤️

نگران نباش عزیزم خدا خودش روزیشو میرسونه
در هر حدی ک وسعت رسید بهش بده مجبور نیستی حتما چیزای گرون بخری
سیب زمینی و یه ذره کره از همه ی اینا بهتره

عزیزم خدابزرگه انشاالله خدا روزی گل دخترومیرسونه منم هنوز حریره ندادم به خاطر رفلاکسش میترسم

ان‌شاءالله هیچ کی مشکل نداشته باشه 😢

آره بابا من میدم چقد شیر دارم که تو فرنیشم بریزم

آره ۵ تا میشه داد ولی یجا ندی دلدرد بگیره کم کم مثلا یه کاسه رو روزی دوبار

روزی ۵ تا دونه بادوم بدی بهش بسه

وا گریه براچی بده بچه بخوره دوسداره شیر خودت کمه شیر پاستوریزه بگیر بریز

عزیزم خداقوت.

سوال های مرتبط