۹ پاسخ

والا من افسردگی نگرفتم ولی از دست خانواده شوهر روانی شدم الا همشون بالا سر منن دخترشون با بچه ۲سالش ک ۱۵روز خونه منه رد داده دیگ معزم

من که هنو درگیرشم دکتر برام وقت روان پزشکی داد ولی نرفتم خانواده شوهرم باعث افسردگیم میشن

من انقد عذاب کشیدم خدا می‌دونه به نظرم همه نارس بودن وبستری بودن بچه هام یه طرف سختی زایمان ودردسراش یه طرف این اذیتای اطرافیان از پا در اورد منو🥲

سردومی بیشتر حواسش بهم بوده وهست بخاطر همون افسردگی نگرفتم ولی خوب حال روحیم هنوز اوکی نشده😪

من افسردگی گرفتم ولی زود خودمو جمع کردم ، تو طول روز جلو خواهرمو و مامانمو نشون نمیدادم شبا تو اتاق تو بغل شوهرم یه دل سیر گریه میکردم
خواهرم و دخترش 9روز پیشم بودن ، روزی که میخواستن برن دیگه داشتم از غصه میترکیدم کلی گریه کردم
من بعد از زایمانم تو بیمارستان تشنج کردم ، همینم بیشتر حالمو بد میکرد همش میگفتم چرا این اتفاق افتاد برام چرا کاممون تلخ شد
ولی خوب همسرم خدارو شکر خیلی هوامو داشت و زود خوب شدم

وای اوایل خیلی سخته اصلا یه حجم تغیییر اساسی تو زندگی ادم تپلد بچه مریضی واااای خیلی سخت گذشت . من با کوچکترین چیز گریه میکردم ولی رفته رفته که هورمون ها تنظیم میشه خیلی بهتر میشی نکران نباش

هنوزم افسردم اونم عین خیالش نیس ...😞

من تو بارداری خیلی بهش تذکر داده بودم که اگه افسردگی گرفتم حواسش بهم باشه چون رو بچه هم اثر میذاره بی قرار میشه
برا همون هوامو خیلی داشتن هم خونوادم هم خودشو خونوادش

من تا ماه اول افسردگیم شدید بود شوهرم فقط یک هفته پیشم بود بعدش تنها بودم الانم دارم ولی کمتر شده خداروشکر

سوال های مرتبط