۷ پاسخ

پسرمن سمت خودموخیلی دوس داره ولی اصلاسمت شوهرم راحت نیست حتی میریم اروم میشینه اینم بگم مادرشوهرم همش میگه وای فرش کثیف نکنی وای دست به مبل نزنی پسرمن خیلی تمیزتادستش نشوره جای نمیزنه امامادرشوهرم میگه هروقت بگیم بریم خونشون گریه میکنه نریم اخرین بارروزپدرازخونه پدرشوهرم اومدیم🤣

شایدنزدیک خانواده شوهرت زندگی میکنی من نزدیک خانواده شوهرمم اینجوریه یک روزخواهرشوهرم میگفت شادمهرمامانموازمامان توبیشتردوست داره منم خندیدم گفتم پس مدال افتخاربندازدورگردنش ولی پسرم مامان بابامو خیلی دوستداره تندتندبوس میده بهشون باگوشی کلی حرف میزنه حتی هواخوب باشه مامانم بره خریدمیبرتش براش خوراکی میخره اصلااذیتش نمیکنه ولی مادرشوهرموخیلی اذیت میکنه همش میگه بغلم کن اینکارکن و.......اشکشودرمیاره چون خودش رومیده به بچهاوهرکارزشتی بکنن هیچی نمیگه نیششوبازمیکنه

انگار همه حرفات در مورد دختر من هست دختر منم دقیقا همین طوره

دختر منم نسبت به مامانم اینجوره مامان همیشه بش پول میده خوراکی براش می خره ولی مادرشوهرم هیچی بش نمیده دخترم همش سمت مادرشوهرمه

شاید از سر دوست داشتن زیاد سر به سرش میذارن و دعواشون میشه،بچه ی منم با اینکه مامانمو دوست داره ولی باهاش جور نیست

شانس دارن بخدا

اینم بگم اصلا اونجور ذوقی که برای خانواده همسرم داره برای خانواده خودم نداره
در صورتی که همیشه خیلی باهاش بازی میکنن اسباب بازی خوراکی اینا همیشه براش هست و میارن

سوال های مرتبط