خانومااااا بیایین از حالتون بگین🥹 برای شما سخت ترین قسمت بارداری کجاش بود؟!!! 😵‍💫

تنهایی و خونه نشین شدن

به نظرم اینکه زود خسته میشه آدم و جون نداره سخت ترینشه

تا اینجا سخت ترین قسمت همین کمردردی که شبا میاد سراغم و نمیتونم بخوابم

بلند شدن نشستن ، خوابیدن ، دمای بدن بلاتکلیف، اینک هرکاریو نمیشه انجام داد ،رفلکس اسید معده و دسشویی رفتن

حالت تهوعی که از اولش باهام بود و هنوزم ادامه داره و این انتظار آخرین هفته ها برای زایمان

دردای پریود
که از ترس میرینم تو خودم
لکه بینی

تهوع و استفراغ تو ۵ ماه اول 😭

والا همین الان ماه نهم نفس کم آوردن و خم نشدن و شکم بزرگ

بدا اخلاقی های شوهرم

اوجاش

من خیلی چند روز تنبل شدم و درهای خفیف بدنی . هم گاهی دارم .

بنام خدا همه جاش. از اول تا آخرش. تک تک دقایق و ثانیه‌هاش😂

کمر درددددد
یعنی امونمو بریدهههه نمیتونم بشینم🤦🏻‍♀️

سخت ترینش برای من فکر و خیال بود با همه بدن درداش حالا تهوع همه چی ساختم تا الان جز فکر و خیال که نکنه چیزیش بشع

بیکاری

اونجایی که هیچ غذا ومیوه دلم نمیکشید اشتهام صفر شده بود وشده بود دوسه وعده چیزی نمیخوردم ومیرفتم بیرون با حسرت به همه نگاه میکردم ومیگفتم خوشبحال اونایی که بی دغدغه غذا میخورن

برای من سخترین قسمت خوابیدنه اصلا نمیتونم بخوابم از این پهلو به اون پهلو میشم یه بار کمرم یه بار معده ام یه بار هم دنده هام درد میکنه

الان.سرماخوردم وحشتناک.به قدری سرفه میکنم که لخته از دهنم میاد بیرون.یعنی همه جام درد میکنه.۱۰ روز دیگه هم تایم زایمانمه 😭😭😭

۵ماه تمام حالت تهوع منو از پا دراورد حتی یه شکلات میزاشتم دهنم بالامیووردم خیییییلی سخت بود بدترین دوران عمرم بود رسما خودمم دست تنها بودم همش زمین گیر بودم از افت فشارم🥺🥺🥺

برای من ویاری که ماه های اول داشتم.هورمونام هم به هم ریخته بود و تنهاهم بودم همش گریه میکردم همش ضعف و تهوع داشتم.اصلا دلم نمیخواد به اون روزا برگردم😰

سخت ترینش برای من اینه که چون کمر درد و بدن درد دارم نمیتونم کارهای خونمو همه رو خودم به تنهایی انجام بدم و همش مجبورم از بقیه کمک بگیرم همیشه دوست داشتم به کسی نیاز نداشته باشم

من شاغلم بودنم

درداش و تهوع

کمر دردی که یک ثانیه هم ولم نمیکنه

این استراحت مطلق که یک ماهه خونه مادرشوهرم😫

تهوع و اسید معده😭 هیچی بدتر از تهوع نیست از همه چی بدت بیاد و نتونی چیزی بخوری روز ب روز ضعیف تر میشی 😭 خدایا یکم رحم کن نابود شدم

تا اینجا خداروشکر همه چی خوب بوده سخت نبوده
فقط کمر درد اذیتم کرد که با دراز کشیدن حل میشد
تا اینجا خیلی زود گذشت حالا ان شالله تا اخر همه چی عالی باشه

درک نکردن یه عده از فامیل همسر به نام جاری بزرگ

اسید معده و بالا اوردن و عمل سرکلاژ شدن واستراحت مطلق شدن

برای من سه ماه اول ، و استراحت مطلقی که داشتم

بیمارستان عمل سرکلاژ این ماه چهارم واقعا بد بود سه هفته بستری شدم

تا اینجا رو بخام بگم سنگ کلیه که الان درگیرشم😩پدرمو دراورده

واژن درد شدیدی که دارم

خوابیدن وااای از این خوابیدن

همه قسمتاش سخته هر هفته یه دردی اضافه میشه
فقط وقتی تکون میخوره حالم خوبه

تهوع شونزده هفته ی اولین بدترین قسمتش بود که خدا رو شکر رد شد

سخت ترینش استرس 🥲 با هزار سختی از خودم دورش میکنم ولی بازم میاد سراغم

هفته ۷ تا هفته ۱۶ برای من سخت ترین بود
هرروز میگرن حالت تهوع استفراغ، فضای خونه تاریک
حتی به بوی گل هم حساس بودم
خیییلی بد بود خیییییلی بد

4 ماه اول که ویار شدید بود و هیچی نمیتونستم بخورم دائم تهوع داشتم و آب هم نمیشد بخورم و....

عملی که شدم و عوارض بعدش که احتمال زایمان زودرسه الانم استراحت مطلقم

مگه قسمت راحتم داشته؟ 🤔🤔

حالت تهوع
نفخ
لگن درد شدید
بی حالی
از وقتی وارد ۹ شدم کلن بی جونم😮‍💨

اینکه رابطه نداشتم با شوهرم دیونه ام کرد خیلی سخت بود خیلی

سختیش بی هیکل شدنم هس آرزوی ی لباس'شیک ب زور وزن کم کرده بودم

از اول تا الان
۲روز با حس خوب نگذشته همش یا استرس داشتم یا یه چیزی بوده 🥲😪

یبوست و خونریزی مقعد

استرس و اضطراب

سختیش وقتایی بوده درد داشتم و یه عالمه استرس که بچم چیزیش نشه🥹

ویار و دیگر هیچ...
ویارخر است.

الان ک هرکارمکنم دنیا نمیاد😕😂

فکر کنم زایمانشه