من واقعا درکت میکنم جدی مثل زایمان طبیعی میمونه من اون موقع بچه نداشتم این بلا سرم اومد
میگن خاطرات شمال محاله یادم بره حکایت این حال منه منتها خاطرات بد
ما رفتیم شمال هتل همه چی عالی تنها ایرادش نداشتن توالت ایرانی داخل هر اتاق بود فقط فرنگی داخل اتاق داشت
هرطبقه یه دونه توالت ایرانی واسه کل اون طبقه داشت کلا مردونه زنونه هم نداشت همون یه دونه
خلاصه که همیشه به زور نوبتت میشد ماهر بار میرفتیم تند تند در میزدن منم خجالت زودی میومدم بیرون تا یه روز به مرز مردن رسیدم خیییییییلی حالم بد بود زیتون یبوست زاست منم شدیدا خورده بودم
وای دفع نمیشد تا میومد دفع بشه یکی در سرویس میزد ازاون ور فرنگی بخاطر اون مدل نشستن شرایط دفع رو سخت میکنه
همسرم رفت دنبال پزشک هتل که نبودش منم توان حرکت نداشتم میترسید حتی منو تنها بذاره با کلی استرس رفت سیلاکس گرفت اومد دوتاباهم خوردم یکم گذشت باهم رفتیم سرویس همسرم گفت من توی راهرو وایمیستم هر که خواست بیاد سمت سرویس میگم خرابه بره طبقه بالا یا پایین تو خجالت نکش هر چقدر لازم بود سرویس بمون باور میکنی نیم ساعتی سرویس بودم تا خلاص شدم
همسرم به پاس این موفقیت چقدر ذوق کرد😂😂😂😂
آخی یه بار خواهر منم اینجوری شد وقتی تعریف میکرد انگار مرگو به چشم دیده
اخی🥺🥺🥺
منممم اینجوری شدم خس میکنم از برنجه
خیلی میخوریم غذای نونی نداریم
ببین دیروز اینجور بودم هنوز میشینم مقعدم تیر میکشه
حتما دکتر برووو
باانکشت بیاربیرون اینوقتا باانکشت وسطت
اره خیلی بده
من دیشب اینجور شدم
وایییی تو دستشویی میخواستم بمیرم
میخواستم قش بکنم
هنوزم درد دارم
مامان منم اینجوری بنده خدا انقدراذیت میشه ها یکدفعه خوردی امشب احتمال زیاد دل پیچه بگیری تا کلن رودت خالی بشه
لواشک خیلی خوبه انجیر هم عالیه
خیلی شرایط بدیه ولی کاش ۳ تا سی لاکس نمیخوردی، اونا اثر کنه به شدت دلپیچه میگیری☹️
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.