خانماافسردگی بعدزایمان تاکی داشتین؟؟من ازوقتی ترس گرفتم الانم که خونم تنهام همش حس میکنم صدامیاد
نمیدونم چطوری عین قبل شم
میخام بازچن روزبرم خونه مادرشوهرم بمونم ولی روم نمیشه بگن چون ترس داره اومده شمابودین چیکارمیکردین؟؟؟

عزیزدلم تلویزیون روشن کن
صوتی قرآن و دعا بزار. دعای معراج رو گوش کن خیلی آرامش داره.
صبحها بعد نماز صبح بزن شبکه خراسان زنده حرم جز خوانی دارن گوش کن
اگرهم دیدی نمیتونی طاقت بیاری. زنگ بزن مامانت، آبجی یا زنداداشی کسی بیاد اگه نتونستن بعد برو سراغ خانواده همسر..

ببین من میفهمتت چون ۴ماهه خونه مامانمم بخاطر ترس لعنتی یه عالمه حرف شنیدم اینکه پاشو برو سر خونه زندگی خودت و این حرفا لعنتی این ترس نمیدونم بگم چجوری بود ولی دو روزه اومدم خونه خودم حالم خوبه انگار عوض شدم انگار برگشتم ب حالت عادیم خودت باید بخوای تو شرایطش قرار بگیر ارامش بده ب خودت من تو ۴ماهگی تازه افسردگیم خوب شد به خودت فرصت بده واسه خوب شدنت

تا ۲-۳ هفته،ولی خودت باید همت کنی با شرایط خودتو وفق بدی

سعی کن خودت یجوری سرگرم کنی هرچی بیشتر از وضعیت فرار کنی ادامه دار تر میشه این قضیه واست

چرا خونه مادر شوهر برو خونه مادرت