۱۴ پاسخ

به یه وَرِت 😐

ول کن بابا حرف باد هواست

هیشکی به اندازه تو به فکر بچت نیس دور اطراف هر حرفی رو میزنن مادری کم کم عادت میکنی همه حسود ونفهم شدن خودشون میدونن که حرفشون بده ولی میزنن

عزیزم ژنتیک بچه به پدر و مادر میره هر وقت گفتن بگو باباش چاقه یا مامانش که بخواد چاق بشه قربون شما که گوشت از هر ورتون زده بیرون مهم اینه که سالم

شما مصلحت و حکمت خدا رو ول کردی به حرف این و اون گوش کردی ،خدایی که نوزاد تو رو افریده و دوستش داره دلش خواسته نوزادت ریزه میزه و بامزه و تو دل برو باشه
و میدونسته تو همون مادر قوی هستی که میتونه این کوچولو رو بروبال بده و بزرگ کنه
شما ۹ماه نگهش داشتید تو دل، صلاحش رو شما میدونید
افسردگیتون روی بچه تاثیر داره فکر خودکشی رو لطفا از سرتون بیرون کنید ،چون روی نوزاد این فرکانس خودکشی باقی میمونه

خدارو شکر کن ک بچه سالم بهت داد
چاقی لاغری مهم نیست
اصلا بهشون توجه نکن
خیلی ها هستن حاضرن بچشون لاغر باشه ولی سالم باشه
خیلی ها نوزادشون تو بستر بیماری و داره زجر می کشه
لاغر بودن مسئله مهمی نیست ک حرص میخوری.
بی خیال حرف مردم

منم همنطور همش میگن این چ بچه ای چرا اینقدر کوچیکه چقدر ناراحت میشم بغض میکنم بخدا

به منم میگن کوچیکه مگه مال تو وزنش چنده

اصلا نباید واست مهم باشه
خیلی ها از حسودی میگن
اصلا اهمیت نده

مردم پشت سر مرده هم حرف میزنن چه برسه آدمی که جلو چشمشون هست باید اینو بپذیری که دهن مردم مثل دروازه همیشه بازه و به حرفشون اهمیت ندی اگر اون لحظه ای که حرفی بهت میزنن خواستی جواب بدی حرفتو بزن و ازش بگذر و دیگه تو خودت نریز و بهش فکر نکن اما جواب ندی و کلا بیخیال باشی کم کم میفهمن برات مهم نیستن و زیاد نظر نمیدن

منم امروز چن نفر بهم گفتن ب خودم قول دادم مث همیشه بمونم خونه و بیرون نبرم ک ی سری آدم احمق هی بهم بگن چرا لاغره فقط با آدمایی ارتباط داشته باشم ک میدونن هیچی برا دخترم کم نمیزارم
من شیر خودم رو دادم ولی خب دخترم کلا خودش سیستم بدنش اینجوره ک چاق نمیشه
رفلاکسی هم هس بیشتر غذا ها رو نمیتونه بخوره

نریز تو خودت اینجوری اذیت میشی یا قطع رابطه کن یا جوابشون بده بگو خداکنه تنش سالم باشه هیچ بچه ای بخاطر وزن کم یا زیاد اتفاقی براش نیفتاده

وای این حرف های تکراری اطرافیان تمومی نداره
منم داغونم

عزیزم من هم سر دخترم ازین حرفا زیاد شنیدم
تنها کاری که برا آرامش خودم کردم قطع رابطه بود تمام

سوال های مرتبط

مامان آناناس من مامان آناناس من ۸ ماهگی
سلام عزیزان من چند وقته خیلی خسته ام بدن درد شدید دارم پاهام کمرم درد میکنه گاها انقد خسته میشم میشینم گریه میکنم میزنم به سرم تا به امروز سعی کردم هیچکدوم از اینا رو به بچه ام نفهمونم درسته هنوز بچه هست ولی تو ذهنش میمونه دیگه ولی حس میکنم اصلا مادر خوبی نیستم کافی نیستم از یه طرف شیر خودم از ماه اول به دلیل یه سری مشکلات قطع شد نیومد مجبور شدم شیرخشک بدم از یه طرف از روز اول بیمارستان تا به امروز بچمو خودم نگه داشتم درسته مامانم اینا هستن ولی خودش مریضه نمیتونم بگم اینو نگه دار مثلا من بخوابم،تلویزیون ممنوعه ولی گاهی به قدری خسته میشم جوری که توان بلند شدن هم ندارم اونموقع ها مجبورم کارتن باز کنم جغجغه بزارم جلوش تا با اون دوتا مشغول بشه هر روز هم میخونم تلویزیون با بچه یه کارایی میکنه که بعدا پشیمون میشید اینا انقد عذاب میده منو نمیدونم چکار کنم دیگه😞دخترم صبح ساعت هشت پا میشه شب ساعت دوازده اینا میخوابه ما بین این ساعت ها چهار بار میخوابه ولی تا صبح هم چند بار بیدار میشه گاهی گریه میکنه نه خواب کافی دارم نه استراحت هیچی.
نمیدونم دیگه چیکار کنم به کی بگم حس میکنم افسرده ام میخوام برم دکتر اونم وقت نمیکنم😞😞😞
مامان ماهورا مامان ماهورا ۶ ماهگی