۱۰ پاسخ

من که ی پد ظرفشویی جدا براش خریدم و تو همون سینک میشورم ولی یجای جدا میذارم خشک بشه...واسه ی دونه شیشه شیر ماشین ظرفشویی روشن میکنن آیا؟!!!

میگفتی. عادتته میگفت چی میگفتی تو کون بقیع سر کنی گو بخوری

احتمالا جاریت بوده🤪🤣🤣

میخواستی بگی با این بچه شیر میخوره توش پی پی نمیکنه هااا😅😅

وا پس کجا بشوریم 😂😂😂

واااا مریضه ها،چه دل پری داشته😂

پس کجا بشوریم بگو 😂😂
بگو اگه بخوام هر دوساعت شیشه شیرو بزارم ظرف شویی ک دیگه هیچی
این خواسته دعوا را بندازه بهتر ک قهر کرد رفت والا 😂😂

😂😂😂😂😂

وااا این دیگه چشه منم شیشه ی بچم رو تو سینک میشورم😐

خدا شفاش بده همه چی گفته قهرم کرده🥴

سوال های مرتبط

مامان کیان🧸🍼🧿 مامان کیان🧸🍼🧿 ۴ ماهگی
بچه ها بیایید که با پدر شوهرم بحث کردم حسابی
من داشتم ملافه میشستم مادر شوهرم گفت بیا که کیان داره گریه میکنه رفتم براش شیر درست کنم پدرشوهر خاله زنکم گفت چرا همش شیر خشک میدی بشین شیر خودتو بده منم نشستم شیر دادم بچه بعد خوردن بالا آورد خواستم بزارم زمین گفت مثلا شیر دادی شیر بده گفتم نمیخوره چیکار کنم گفت همینو میخواستی دیگه دوباره برداشتم شیر بدم بچه نفسش رفت نخورد برگشته میگه اره همینو میخواستی دیگه جون خودتو راحت کنی خودت راحت باشی هیچی نگفتم دوباره تکرار کرد هیچی نگفتم بعد دیدم نه دارم می‌ترکم گفتم کدوم مادری دوست داره بچش گشنه بمونه کدوم مادره که نخواد شیر بده حیوان با حیوانیتش شیر میده بچشو بعد گفت نه تو راحتی خودتو می‌خواستی گفتم کسی که راحتی می‌خاست بچه نمیاورد پاشدم کیانم تو بغلم ابجوش ریختم سردش کردم شیر درست کردم مادرشوهرمم هی میگفت بیار بده من تو برو بکارت برس گفتم نمیخام بده من پستونکشو دو تاشونم میگن قهر کردی دیگه گفتم بده پستونکو گرفتم اومدم اتاق خودم
مامان ابوالفضل مامان ابوالفضل ۴ ماهگی
ماه محرم بودش از در مطب اومدم بیرون و بهش یواش یواش گفتم اونم گفت ینی چی ینی مشکل منم گفتم دکتر اینطوری گفته باید بری دکتر گفت چرت گفته گفتم برو دکتر ارولوژی ک جواب آزمایش رو ببینه همین اگه بهش میگفتم معاینه میکنن عمرا میرفت بهش گفتم احتمالا به گرفتگی داره با یه عمل ساده برطرف میشه گفت من دکتر نمیرم اگه برم معاینه میکنه گفتم خب ارزشش رو داره ک بچه بیاریم یا ن قبول نکرد گفت من دکتر نمیرم ک نمیرم همینطوری ک تو خیابون میرفتیم دسته های عزاداری بیرون بودن دلم خیلی گرفت گفتم خدایا چرا من مگه من جقدر سن دارم ک این مشکل افتاده تو مسیرم چرا من مثل بقیه زود حامله نشدم😔از یه طرف ۳ماه بعد عروسیم مادرشوهرم هرماه می‌پرسد ک پریود شدی یا ن خب منظورش رو فهمیده بودم چرا میپرسه خجالت میکشیدم هی میگفت پسر من عاشق بچه هست آنقدر بچه دوست داره من خیلی ناراحت میشدم و فشار استرس و روحی روانی قرار میگرفتم عصبی میشدم به شوهرم می‌پریدم ک چرا مادرت هی میگه من خوشم نمیاد کارمون شده بود دعوا کردن😑