چند روزه دخترم خیییلی بی تابه
اصلا نمیفهمم چشه
چشم و چالشو میخواد در بیاره از بس میخارونه
گوششو پاره کرده
بدنشو زخم کرده
درست ادرار نمیکنه
چند شب پیش یهو بی دلیل تب کرد
غر میزنه و سرویسم کرده
خوابش خوب بود ک اونم کنسل شده چند روزه
اما همسر من معتقده فقط و فقط دکتر خودش باید ببینتش
میگم این دکتر هر هزارسال ی بار نوبت میده من نمیکشم تحمل کنم این دردا بچه رو
واقعا خستم
بچه تو طول روز دوبار میخوابید این دو بارو ی بار بدو بدو خونه تمیز میکنم ی بار بدو بدو شام درست میکنم
تایمم اصلا برا خودم و استراحتم نیس
شب هم ک میشه دلش ی چیزایی میخواد ک من اصلا توانشو ندارم
حوصله هم برام نمیمونه
خسته میشم و حال رابطه رو هم ندارم
بدم میاد از کثیفی همش دارم خونه تمیز میکنم همشم کثیفه
چرا
چون اقا کثیف میکنه
یکسره یا معجون میخاد یا قهوه میخاد درست کنه یا میره ده بیست کیلو هویج میخره اب هویج بخوره
برا ی اب هویج ۳ تا ۴ ساعت وقت میزاره
حالم از اب هویج ب هم میخوره
خستم از بس لیوان وایتکسی کردم
ریه برام نمونده
دلم میخاد گریه کنم
روحم خستس

۱۰ پاسخ

بخاطر دندونه
دخترم از ۳ ماهگی تا الانم اینجوریه با اینکه ۴ تا دندون داره بازم اینجوریه یعنی بقیه دندون مبخواد در بیاد نمیدونم تا کی اینجوریه

به همسرت بگو جارو طی خونرو اون بکشه مرتب کردنم بزار پای اون نصف کن کارای خونرو

احتمالا دخترتم داره دندون در میاره ببین اگه تب بازم کرد ببرش دکتر که چک بشه گلم

اونقسمت خواب خوابه بچت مثل خوابه بچه منه با این تفاوت که من گاهی مبخوابم باهاش چون نمیکشم که کارارو کنم زیادم دنبال تمیزی نباش هی وایتکس نزن چون هم برا خودت خوب نیس هم برا بچه چون هی بابد بقلش کنیو مراقبش باشی از شوهرتم بخواه که یکم کمکت کنه بهش بگو یکم از خوردن اب هویجش کم کنه به زندگی برسه

تاپیک اخر منم بخون🙂💔

شاید حساسیت داره بچه دلیل خارش

منم دوتا در اورد منوو کشتتت

منم واقها بعضی وقتا خیلی خسته میشم
میگذرع 😞
اینقدر بعضی وقتا اذیت میکنه سرش داد میزنم بعدش گریه میشم کع چرا اینکار کردم
واقعا درکت میکنم همسر منم همش خونه بهم میریزه
میخواد دندون در بیاره

خب تبریک میگم،دخترت داره دندون در میاره🙃

دقیقا دختر منم بع هفتس همش نق میزنه شیر نمیخوره شبا نمیخو ابه

سوال های مرتبط

مامان mahlin.delvin مامان mahlin.delvin ۱۰ ماهگی
وااااای خدایا من دیگ رد دادم 😭😭
ماهلین از بس بهانه گیر و لجباز و نق نقو شده مدام میخواد تو بغل باشه و میکه بغلم کن غذا نمیخوره اشپزی کردن برام شده عذاب هرچی درست میکنم نمیخوره 🥺😔 دلوین فکر مبکنم میخواد دندونش جونه بزنه مدام نق میزنه گریه میکنه هرچی دم دستش بیاد دهنش میکنه یا دستش دهنشه جوری اب دهنش میریزه ک باید هر دو ساعت ی بار لباس هاش عوص کنم
خودم در له ترین وصعیت ممکن هستم سرگیجه دارم مدام خسته و بی حالم 😭🥺 هرچی خونه تمیز و مرتب میکنم انگار هیچکاری نکردم اونجوری ک دلم میخواد مثل قبل تمیز باشه نیس با اینکه مدام سرپام و تمیز کاری میکنم هیچکس نیس فقط ی ساعت بچه هارو برام نگه داره 🥺 همسرمم ک مدام سرکار اگ باشه خوبه تو همه کارا کمک مبکنه بهم
من دو سال ۴ ماهه بدون وقفه ارزوی ی حموم خوب یا خواب راحت ،غذا یا جایی گرم ب دلم مونده 😭🥺🥲
خدایا گله نمیکنم ناشکری نمبکنم ولی خیلیییی خسته شدم بهم توان بده قدرت ادامه دادن بده 😭
بدترین قسمت مادر شدن اینه هههههیچکس درکت نمیکنه حتی مادرها تا حرف بزنی میگن فک کردی بچه داری راحت خودتم اینجوری بزرگ شدی ناشکری نکن خودت خواستی بچه اوردی 😒
بخدا ی مادر هم ادمه تفریح میخواد اسایش میخواد انرژی مثبت میخواد اگ نمیتونیم درمان باشیم لطفا درد هم نباشیم 😭🥲🥺


ببخشیددددزیاد غر زدم هیچکس نداشتم این حرفارو بهش بگم اروم بشم تموم اینارو با اشک خستگی تایپ کردم حالم خیلی بد بود 😭😭😭
مامان محمد مهدی و هانیسا مامان محمد مهدی و هانیسا ۸ ماهگی
یک روز معمولی من :

صبح ساعت هفت تا هشت معمولا دخملی بیدار میشه و خداروشکر از وقتی ب دنیا اومد صبح بداخلاق بیدار نمیشه
من که بیدار بشم اول جای دخملی رو عوض میکنم و دست و صورتمون رو میشورم و بعدش غذای دخملی رو میزارم خودشم میره توی روروئک تا من ب سرعت برق و باد رخت خواب هارو جمع کنم
قطره هاشو میدم و صبحانشو میخوره و میمونه تو روروئک تا من مجدد ب سرعت برق و باد یعنی سریع تر ها ی گرد گیری ساده کنم کل خونه رو تا ساعت ۹/۵ بشه و ی جارو برقی بکشم
از ساعت نه آهنگ میزارم و همش با برقص و بخون با دخملی که داره نق میزنه کارامو میکنم
بعد که خونه تمیز و امن شد
دخملی رو میزارم تو خونه با کلی وسیله ( کفگیر ملاقه کاسه بشقاب و اسباب بازی هاش ) بساط ناهار رو حاضر میکنم چون ساعت ۱۲ برقا میره
دخملی حدود ساعت یازده ‌نیم ی چرت نیم ساعته میزنه که من تازه اون موقع ی صبحانه میخورم و ی کوچولو نفس میگیرم برا بعد ازظهر

۱۲ تا دو کلا با دخملی وقت میگذرونم و غذارو میدم بخوره
دو تا سه هم خودم وسایل آشپزی رو‌میشورم و اگه بشه ناهار میخورم اگه نه که میمونم مجدد بخوابه
ساعت سه تا سه و نیم میخوابه تا حدود یک و نیم یا دو ساعت که معمولا منم استراحت میکنم
بعد بیدار بشه لباسشویی روشن میکنم
لباسای قبل رو تا میکنم و غذا هم همیشه برای دو وعده حاضر میکنم ی چای دم میکنم تا آقای پدر بیاد اومدن اونو شستن لباساشو و پذیرایی هم که کار شبه و دخملی و بابایی هم یکی دو ساعت باهم وقت میگذرونن
و‌ساعت ده معمولا دخملی میخوابه من ظرفارو میشورم یا شوهر داری و خواب یا مستقیم خواب 😂
حالا این وسط ها بین کار دخملی ساکت ی گوشه ننشسته همش از من آویزونه و نق میزنه و منم همش بدو بدو و دلقک بازی و گاهی داد میزنم ‌گریه میکنم