خانما دخترم دیگه نمیتونم کنترل کنم خیلی اذیت میکنه آلات خوابش رفت،
صبح بیدارمیشه کلاه کافشن میاره میگه بِبیر بِبیر یعنی بپوش من ببر بیرون ، خلاصه روزی ۳ بار بیرون میبرم تو خونه اصلا با اسباب بازی ، بازی نمیکنه با گوشی یا تی وی نهایت یربع سرگرمش کنم خیلی بهانه میگیره خلاصه بگم امروز نهایت اذیت داشت ، مامانم شهر دیگه کمکی ندارم هیچ بچه ها خواهرشوهرم یسره میان خونمون درکی ندارن بگن کمک نمی‌کنیم بچه کوچیک داره حداقل بچه خودشون کنترل کنن نیارن خونه ما

عادتش دادی به بیرون یه مدتی نباش تا عادت کنه به خونه

چقد مث دختر منه دقیقا همینه دقیقا کلافه شدم دیگه منم مامانم شهر دیگه اس میگم کی میشع عید برم یه مدت برام نگهش دارن نفس بکشم

تراس نداری؟
اونجا ببر سرگرمش کن

دخترت سالمه شکرخدا کن ک گوشی و تی وی براش جذاب نیست
مگه ماها خودمون جلوی تی وی و گوشی بزرگ شدیم؟
من یادمه خودم دقیقه ای خونه بند نبود 😁
بخدا جزو بهترین خاطراتمه
چیه بچه های الان چاردیواری و آپارتمان ...

لابد اینجوری عادتش دادی زیاد بیرون بردیش از اول

یکم ول کن بابا بزار بیان بزار دخترت باهاشون بازی کنه سرش گرم شه تو هم بیخیال باش این روزا زود میگذره نگاه کن بهشون لذت ببر ول کن بابا دنیا دو روزه

راه حلی دارین بگین چکارکنم اذیت نکنه آروم بشه