انقد ازلحاظ روحی ریختم بهم ک حد نداره فقط دارم گریه میکنم...ازینکه خونوادم حالمو نمیپرسن ...چند دفعه بهشون گفتم بیاید خونمون بابام همش بهونه میاره...ب مردنم راضی شدم ک حداقل ب این بهونه بیان ب دیدنم و منو ببینن..این عمق فاجعس مگ نه؟؟؟دیگ ببینید ب چ حدی رسیدم ک اینطور فک میکنم😭😭😭😭😭😭😭

ولللش کن متکی به کسی نباش مام همه همین مشکلو داریم من بچه سه ماهه داشتم کرونا گرفتم زنگ زدم مامانم گفتم مامان من کرونا گرفتم بچمو چیکنم مامانم گف نگران نباش ماسک بزن بچت نگیره سه روز کامل شیرم قط شد بچم شیر نداش بخوره شوهرمم باغ گرفته بودن نبود بزور رفتم شیر خشک جور کردم دادم بچم بعد خواهرم همین کرونا گرفت مامانم اومد پیشش درحالی که اون بچه کوچیک نداشت .... امسالم فهمیدم باردارم گفتم میان کمک خونه تکونی میکنم دیدم همه سرگرم خودشوننن نیومدن همه رو خودم دست تنها انجام دادم مامانم همش میگف آبجیت دست تنها بود ای کاش میرفتم کمک بهش من که دیگه سر شدم بیخیال شدم ولش کن دنیا دو روز الان مردم بی احساس شدن چه پدر مادر باشه چه هر کی دیگه ... سه روز پشت هم بچمو گذاشتم پیش مامانم خودمو شوهرم دندون میخواستیم درست کنیم مامانم میگف ما میخواییم بریم بیرون کار داریم دیگه نیستیم از بچت نگه داری کنیم در صورتی که خواهرم زایمان کرد مامانم چهل روز تموم پیش خودش نگه داشت بعضی موقع ها فک میکنم بچه پرورشگاهیم ولی دیگه برام مهم نیس من خودم مادرم چه اونی که دنیا آوردم چه اونی که تو شکمممه اونا ی مادر قوی و متکی به خود و با اعتماد به نفس لازم دارن بس باید قوی باشم با درد زیاد قلبم قوی هستم خداروشکر

عزیزم تنها نیستی اکثرمون همین شرایط داریم که تو دوران بارداری اونجوری که باید باشه بهمون توجه نکردن و دلمون شکسته اما چاره چیه جز اینکه تو هم بی تفاوت رد بشی. من که دیگه توجهی که بعد اصرار خودم باشه نمیخوامش چون ارزشی نداره

هر کدوم از ما به یه طریقی سختی میکشیم آخه بخاطر به هم ریختن هرمون ها هست من که برعکس شما هستم
مهمون که میاد خیلی اذیت میشم
دوست دارم هیچکس نیاد خونمون
حتی شوهرمم خونه نمونه، چون نمیخوام آشپزی کنم یا ظرف بشورم😂

منم همینطورم بااین تفاوت ک خانواده هم ندارم یه برادر مونده برام اونم ادم حسابم نمیکنه ارثمو خورده مغازه و ماشین و خونه گرفته شوهرمم ک نگم امان از رفیق بازی 🥲🚶‍♀️🚶‍♀️🚶‍♀️من حتی فهمیدم باردارم رگمو زدم افسردگی شدید داشتم بااینکه ادم معتقد و خرافاتی نیستم ی خانومی هست فال تاروت میگیره اولین بار دوستم اصرار کرد باور نکردم ولی بعدها دیدم چقدر حرفاش حقیقت داره بهش زنگ زدم گریه کردم بدون هیچ حرفی گفت بچه ای میبینم ک بااومدنش معجزه میکنه زندگیت کلا برمیگرده منم امیدوار شدم بهتر شدم اما هنوزم خیلی گریه میکنم

اصلا خودتو اذیت نکن مشغول کارای دیگه باش اون طفل معصومی که تو شکمت چه گناهی داره که تمام حالات روحیت روش تاثیر میزاره به فکر سلامتیش باش میدونم سخته ادم دلش میخواد پدرو مادرش بیان و سر بزنن ولی وقتی تو کوتاهی نکردی و مقصر نیستی بسپار بخدا

منم خیلی سختم شد... انتظار داشتم حداقل تو این دوران از طرف عزیزانم درک بشم ولی نشدم.. اما ترجیح میدم فعلا فشارشو ب خودم نیارم و نینیمم ناراحت نکنم... ی مدت بزن ب بیخیالی فقط بخاطر خودتون دوتا فقط.

بخدا منم همینم پدرمادرم راه دورررن
ب بدبختی باید بکشمشون اینجا
بازم خداروشکر بااینکه مامانم جوونه و بچه ای نداره باز ناز میکنه
چون باشوهرم سازششون نمیشه اصلاا😞😐😂
ولی خب من با گریه همش میکشونمش
۳ماه بود نیومده بود بخدا افسرده داشتم میشدم همش گریه میکردم همش توهم میزدم😭
واقعا درکت میکنممم
واقعا کاش وقتی نمیتونستن بچه ای رو با مسئولیت بزرگ کنن هرگز بچه دار نمیشدن و ب دنیا نمیاوردن یعنی چی نمیایم یعنی چی بهونه اگ توی این روزا کنار من نباشین کی میخواین باشین؟؟ چرا واقعا حالیشون نمیشه😪😭😭😭
اگ الان نیان پس ما با یه یتیم چ فرقی داریم دوراز جون بازم هزارن باررر

مگ با ازدواجت مشکل داشتن؟؟؟

شاید فکر میکنن تو معذب میشی عزیزم رعایت حالتو میکنن چون بارداری..