۵ پاسخ

بچه ها باهم فرق دارن
من کلا خیلی به دخترم نه نمیگم،وقتی میگم نه که واقعا جوابم نه باشه و هیچ جوره کوتاه نیام
وقتایی که از جواب نه من ناراحت میشه باهاش همدلی میکنم، میگم اره میدونم فلان چیزو میخواستی و الان خیلی ناراحتی، و بهش پیشنهاد جایگزین میدم مثلا بیا بریم فلان کارو باهم بکنیم
خیلی مهمه که خودت عصبی نشی و ارامشت رو حفظ کنی
و درنهایت درقالب قصه بهش آموزش بده رفتاری رو که دوست داری داشته باشه، طول میکشه ولی جواب میده

نباید بدی چون گریه رو هر دفعه بیشتر میکنه تا به خواسته ش برسه

نباید بدی چون راهشو یاد گرفته و می‌دونه آخرش تسلیم میشن یکی دوبار بی تفاوت بشی درست میشه

دخترمنم اینطوریه اینقدر گریه میکنن تا محبورمیشم بدم

پسر منم یه مدت همینجوری بود چیزی‌میخاست سریع شروع به‌گریه میکرد یادگرفته بود‌که اینجوری میتونه موفق بشه منم چندبار گذاشتم خووووب‌گریه کرد گفتم‌میخای گریه کنی برو‌توی اتاق خودمم سرگرم کارای خونه کردم‌دیدم کم کم ساکت شد

سوال های مرتبط

مامان آقا نویان مامان آقا نویان ۲ سالگی
سلام. وقتتون بخیر مامانا. من نوزده اسفند شیشه شیر پسرمو کلا ازش گرفتم. یعنی از قبلش اول قبل خوابشو گرفتم. بعد شیر روزشو حذف کردم بعد چند روز نصفه شب که می خورد رو حذف کردم و بهش ندادم. بماند که چه ها کشبدم تو دو هفته اول از بس بی قراری کرد. تو اون یم هفته ای که شیر روزشو قطع کردم اصلا بهونه نگرفت. ولی وقتی شیر شبش قطع شد و دیگه شیشه بهش ندادم، خیلی زیاد بهونه گرفت. نصفه شبا دو سه ساعت بیدار می موندیم. تا شد عید و به خاطر دید و بازدیدها که دیر می خوابید بیدار شدن های نصفه شبش بهتر شد. اما در طی روز خیلی بهونه می گرفت. ولی اواخر عید بهتر سد. ولی هر وقت خسته یا گشنه بود گریه می کرد می گفت چرا شیشه بهم نمی دی. الان ده روزه به شدت به شدت لجباز و پرخاشگر شده. یه سره منو می زنه با دست با پا. گریه های شدید چند ساعته که هیچ جوره ساکت نمی شه. با آرامش با صبوری با همدلی. اصلا آروم نمی شه. قبلا حواسشو پزت می کردم بازی می کردم حل شدنی بود. الان تو این ده روز بریدیم. نفسمون بالا نمیاد از بس سر هر چیزی سر هر چیزی گریه های وحشتناک داریم. افسردگی گرفتم واقعا. نمی دونم چیکار کنم؟ از پقتی هم از شیشه گرفتمش خیلی با لب و لوچه و فک و دهنش ور می ره. فکشو میاره جلو. زبوتشو میاره بیرون‌. دندوناشو میاره جلو. حرف زدن و نصیحت بدترش کرده