الهی خدا بگم چیکارشون کنه پسر منم حساسیت داره شیر خشکی که بهش میسازه گیر نمیاد ی هفته کامل ما گشتیم و نبود آخر مجبور شدیم شیرشو عوض کنیم که الان اصلا درست نمیخوره اون شیرو و خیلی هم بالا میاره همون یزره راهم که میخوره
بمیرم برا بچه هامون ک تو چه مملکتی ب دنیا اومدن کاملا میفهمم حال اون شبت رو
واقعا که خدا لعنتشون بکنه...
منم پسرم کولیک شدید داشت شب تا صبح گریه میکرد نمیدونستم چیکارش بکنم نفخش خییییییلی شدید بود دکتر گفت اپتامیل پپتی جونیور بهش بده کل داروخانه ها رو گشتم پیدا نکردم...شیر ببلاک ال اف دادم بچه خورد چون طعمی نداشت کل شب گریه میکرد دیگه کلا شیر رو نمیخواست باز اپتامیل ساده دادم تا خورد....حالا بعد ۲ماه و نیم ک بهش عادت کرد کم کم نفخش با صدتا دارو کنترل شد یهو دیدیم داروخانه ها دیگه شیر ندارن هررر روز از این داروخانه ب اون داروخانه شیر نداشتن دیگه زنگ زدم خانوادم از شهر دیگه بیارن...مملکت بی صحابه
خدا لعنتشون کنه شیرخشک اولین نیاز حیاتی بچه هاست که اونم پیدا نمیشه
الهییی خدالعنتشون کنه ی شیر خشک پیدا نمیشه
عزیزم منم مشکل پیداکردن شیرخشک دارم همیشه چندتا چندتا بخر دو تا موند بگرد بازم بخر نذار تموم بشه
آخ خدا لعنت کنه هرکسی که این وضعیتو درست کرده برای مردم 🥲منم باید از این شیرخشک میدادم که دیگه دکتر برام سیمیلاک کامفورت نوشت لامصب اینم پیدا نمیشه خدا نگذره ازشون
ای خواهر
بگم چیکارشون نکنه عصر شوهرم رفته گفت نداریم با اینکه داشتن شفت عوض شده یه بنده خدایی اونجا بود دلش به رحم امد بود سه تا آپتامیل داد شوهرم وقتی امد خونه خیلی خوشحال شدیم انگاری گنج دنیا دادن بهمون😔😔وقتی شیر باز کردم بدم پسرم دیدم اههه چقدر بوش بده رنگش بده پسرم خیلی خیلی کم میخورد لپهاش توی چند روز آب شد چقدر پسرم اذیت شد تا بلخره بهش عادت ولی رفلاکس خیلی شدید کرد چقدر مادر بودن سخته حاضری دنیا بدی اخم به چهره بچت نیاد تا آدم مادر نشه درک نمیکنه🥹🥹🥹
نمیتونست درست بخوره نمیومده پایین 😒😒😒وای چه روز سختی بود پسرم از بس گشنه شده بود حرصی شده بودشیشه شیر روخیلی طول میکشید تا خالیش کنه😔 چقدر طفلک اذیت شد امدم خونه کلی گریه کردم شوهرم امد دلداریم داد میگفت غصه نخور پیدا میشه پسرم خوب میشه باورتون شاید نشه به نصف داروخانه ایران زنگ زدم همه گفتن نداریم حتی چند نفرم انگار علم غیب داشتن دلداریم دادن پشت تلفن یکیش خانم شیرازی بود البته چون شیراز بود میگم شیرازی بود اسم چندتا داروخانه بهم گفت متاسفانه اونهام نداشتن با هربدبختی بود تا ساعت ۴نیم ازاین شیره به پسرم دادم یهویی دیدم پسرم دوتا دستش روی شیشه قفل شده کل بدنش مثل سنگ شد نفس نمیکشه 😭😭😭😭وای چقدر بود شوهرم شیشه شیر پرت کرد عصابی شد منم بچه بلند کردم چند دفعه زدم پشتش تا نفسش امد شوهرم نصف شبی پاشد رفت داروخانه حاتم خدا
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.