پسرم 3 روز دیگ 1 ساله میشه
چقد من نگران همه چی بودم و هستم
اول که به دنیا اومد بهداشت الکی استرس انداخت به جونم گف رشد دور سرش کمه چقد استرس کشیدم دنیا برام تموم شد تا دفعه بعد رفتم گفتن خوبه
بعد یهو استرس بسته شدن ملاج اومد سراغم
همیشه ملاجشو چک میکردم انقد استرس دور سر و داشتم می‌رسید نوبت واکسن هاش من از دو روز قبل استرس دور سر داشتم که بهداشت نگه کوچیکه
بعد هی میگفتم گردن نمیگیره چرا گردن نمیگیره تا کم کم از اونم گذشتم
خداروشکر زود غلت زد برا اون نگرانی نکشیدم
یعنی برای هر چیزی من نگران شدم
خداروشکر پسرم داره یه ساله میشه گذشتم از اون دوران
ولی الان تو این دوره از بچه داری نگران حرف زدنشم 😂😂😂
تا حالا چن بار کلا گفته بالا
چن بار هم ماما
دیروز تو گریه میگفت ماما
خداروشکر خدایا هیچ پدر و مادری رو با بچشون امتحان نکن

انگار خودم این متن رو نوشتم خبر داری ک😂😂

دور سر تولدش چند بوده؟
الان چنده؟

چقد برای چیزای الکی نگران بودی، و چقدددد بد که به زر زدنای بهداشت توجه میکنی، ببخشید که انقد بد نوشتم، ولی بهداشت عموما حرف زدن بلد نیستن، یا خانومای باردار رو استرس میدن یا مامانایی که بچه دارن

چقد منم

منم دقیقا همینم همین وای چقد نگرانی دورسر کشیدم الانم میگم چرا سر بچم کوچیکه

اینایی ک گفتی همشو داشتم منم حتی غلت زدن چهاردست پا همشششششش داغون ترین بودم فقط برا راه رفتنش نگرانی نداشتم زود راه افتاد

چرامادرای این دوره انقدرنگرانن واسترس دارن؟؟