بچه ها زن داداشم تازه زایمان کرده دوباره میرم پیشش دخترم یکسالشه زایمانمم نزدبکه بعد دخترم اصلا نمی‌رفت پیش زن داداشم الان که بچه خودشو بغل میگیره گریه میکنه میره بغلش حسادت میکنه بنظرتون من چکار کنم بعد زایمان کمکی هم ندارم مجبورم برگردم خونه خودم تنها چکار کنم دخترم نزدیک خواهرش نشه

بیشتر برو خونه زن داداشت...به دنیا اومدن پسر دوستم پنج ماه زودتر از رستا باعث شد کوثر کمتر حسادت کنه شاید تو اون پنج ماه ما چهار یا پنج بار کیان رو دیدیم بار اول اگه بهش نزدیک هم میشدم کوثر میزد زیر گیر دفعه دوم اجازه نزدیک شدن داد بار سوم رفتم بغلش کنم شروع کرد گریه کردن دفعه بعدی گریه نکرد ولی می‌گفت نی نی میخواد بره بغل مامانش بده ش به باباش و کم کم عادت کرد

اصلا نگران نباش منم اینجور بودم خدا خودش کمکت میکنه

منم همین مشکلی دارم البته بچه هام هستن دخترم می‌تونه کمی کمک کنه

اصلا کلمه حسادت رو بکار نبر
کلا حسودی رو نگو
اینجوری ذهنت کلا عادت میکنه ماجرا شروع میشه
باید سعی کنی هردوشونو بغل کنی

گریه کنه بچه ناخودآگاه اوکی میشه
خدا خودش کمک میکنه
میگن آب جاری راه خودشو پیدا میکنه
شمام نگران نباش همع چی اوکی میشه

خب سن دخترت خیلی کمه الان اوج وابستگیش به مادر هست😳برای دومی خیلی زود بود گناه داره

واقعا نمیدونم 😐خودمم گیر همین وضعیتم ولی پسر من ۳سالشه و کارای زیادی ممکنه ازش بر بیاد

هیچی فقط باید تحمل کنی عادت کنه مواظب باشی اسیب نزنه بهش بچه من سه سالشه همینه خیلی حسوده