امروز تو مهمونی یه بچه ۷ ساله دخترمو حل داد انداخت رو زمین اصلااا دوست ندارم تو یسری جمعا برم چون اصلاا نمیتونم چیزی بگم ب یسریا انقد از خودم بدم میاد اینجور مواقع

من پسرمو با بچه های بزرگتر از خودش تنها نمیزارم همه میگن زیادی بهش چسبیدی ولی من میگم مراقبت

بچه ی خواهر شوهرم ۴۰ روز از پسرم کوچیکتره ولی هر وقت هر جا دعوت بشیم
ی یادگاری رو صورت پسرم میزاره یا چنگش میگیره یا گازش میگیره
مادرش هم عینهو خیالش نیست میگه میخواد بغلش کنه بوسش کنه
من و همسرم هر سری میریم اونم باشم ۴ چشمی مواظبشیم
تازه با مواظبت ما براش یادگاری میزاره
من چی میتونم بهش بگم اونکه بچه اس گناه داره درکی از اینکه کارش درست یا اشتباه نداره ولی مادرش باید بیاد جلوی دخترش رو بگیره
منم کلی حرص میخورم ولی چاره ای نیست

من خودم خیلی مراقبم اصلن برم جایی نگهبانم همە میدونن یانمیرم یابرم هیچی نمیفهمم ازمهمونی ولی اگە بدونم ازعمد این کارومیکنە بچەهرکسی باشە ازوسط جرش میدم من خیلی حساسم بعد٨سال بچەدارشدم

عزیزم اونم سنی نداره که بچه ست.
اتفاق هست.
مراقب باش
اما از جمع دور ش نکن
دعوا کردن بچه ها بی دلیل درست نیست .
قرار نیست بابت هر اتفاقی سروصدا راه بندازیم که.

منم مثل توام.ولی تنها گیر میارم بهشون گوشزد میکنم چشم غره هم میرم.این نهایت کاریه ک میکنم

عزیزدلم کانالم بیا😍کلی بازی و‌کتاب جذاب نی نی🥹با قیمت های خیلی مناسب تر از پیج‌ها😍بهم پیام بده 09902737450
واتس اپ و تلگرام

عزیزم اونم بچه س نمیفهمه. سعی کن نامحسوس همش حواس خودت باشه