۷ پاسخ

ببین درسته نداری
درکت میکنم
اما تازه که تاپینگ های قبلیتو خوندم ،و فهمیدم با آی یو ای باردار شدی ،فهمیدم که این هدیه خدا بوده ک خواسته تو شکمت بزاره ،با وجود مانع ،گذاشته ،در حالی ک خیلللللیااااااا تو این برنامه هم هستن ک در حسرررررت بچه هستن ،اما خدا این نعمت رو بشون نداده ،آخه چرا تو ؟ تویی ک نمیخوای ،و تویی ک مانع داری برای بارداری و با این وجود باردار شدی ؟؟
چرا یکی دیگه که نازاس باردار نشده ؟ چرا یکی دیگه ک سالها در حسرت بچس باردار نشده ؟؟؟
چرا تو از بین هزار خانم نازا ؟
نمیدونم چی بگم
بگم خدا حکمتت شکر ؟
بگم خدا چرا بی عدالتی ؟؟
بگم خدا چرا به اونایی ک میخوان نمیدی ؟؟
میترسم کفر کنم .
اما ببین
این دقییق بدون برنامه ریزی بوده و دقیییق هدیه خداست ،چون هدیه خداست ،به نظرم نندازش
چون خداایی که با وجود مانع این بچه رو تو شکمت گذاشته
با این وجود رزق این بچه و حتی خانواده رو با خودش میاره
شاید امتحان الهی باشه
قاتل نشو به نظرم ...

انشالله که صلاحت همونی باشه که دلت میخواد.خدا بهت کمک کنه عزیزم شرایطت خیلی سخته فقط میتونیم برات دعا کنیم که ب آرامش برسی با هرراهی که انتخاب میکنی.

یکی از شناهامونو دیدم
که بچشو انداخت
بعد خدا تو یه حادثه ،جون بچه هاشو گرفت و بعدش دیگه نتونست باردار شه

عزیزم منم دومی را ناخواسته باردار شدم اینقدر گریه کردم سه ماه و پنج روز که شد قلب بچه ایستاد و مجبور شدم کورتاژ کنم الان هفت ماه هست که خونریزیم قطع نمیشه نمونه برداری و آزمایش و سونو همه سالم هست اما خونریزی همین طور دارم احتمالا رحمم را در بیارند حالا میگم خدایا چرا من اون موقع ناشکری کردم
الان دیگه حسرت بچه ی دوم به دلم می مونه

نکن خواهر نکن...
رزق و روزی دست خداست
یهو میبینی از جایی که انتظارشو نداری درای رحمت باز میشه

از خدا برات رزق زیاد و سلامتی میخوام

میشه انقدر کلید اسرار بازی درنیارین؟شماهایی که همه چیزو با ایشالا ماشالا جلو میبرین،آخه این مملکت و این گرونی و تورم با این حرفا مهار میشه؟حالا پول پوشکش و شیرخشکم به زور دادن،اون بچه آینده نمیخواد؟همه چیز فقط شکم سیر کردنه آخه؟خدا به آدم عقل داده که بتونه شرایط رو بسنجه به آدم قدرت تعقل و تصمیم گیری داده تا بتونه بهترین تصمیم رو برای خودش که نه،برای یک نفر دیگه بگیره حتی به غلط...

سوال های مرتبط

مامان نی نی مامان نی نی ۲ سالگی
درد و دل

دو و نیم ساله از زندگی افتادم
دو ساله زندگیم پاشیده
همه ی سختی ها و مشکلات رو خودم تنهایی به دوش میکشم
هم زن خونه ام هم مرد خونه ام هم مادرم هم همبازی بچمم
از درست کردن لوله آب فاضلاب بخاری بگیر تا خرید خونه قسط دادن غذا پختن
دو ساله هم پدر بچمم هم مادرش
تمام وقتم هزینه م محبتم عشقم همه چیم برا دخترمه
اول اونه دوم اونه بعد خودم
ینی به عشق دخترم اینهمه مشکلات رو تحمل میکنم به امید بزرگ شدنش موفق شدنش
نه تنها دخترم بلکه خاهرمه رفیقمه هم خونمه هم سفره مه همه چیمه
ولی بچم هیچ اذیتی رو ازم دریغ نمیکنه
فقط و فقط از میزنم نق میزنه گریه می‌کنه زندگی رو به کامم تلخ کرده
میخابه گریه می‌کنه
بیدار میشه گریه می‌کنه
گشنشه گریه می‌کنه
سیره گریه می‌کنه
موقع بازی گریه می‌کنه
تو حموم دسشویی گریه می‌کنه
هرجا و هرجوری که فکرشو بکنید گریه می‌کنه
غذاش خابش بازی ش همه چیش به موقع س
حرف میزنع فقط کلمه ینی هرچی بپرسم جواب میده خودش خودجوش هیچی نمیگه
این گریه ش خسته م کرده
دوست دارم بذارم برم از اینجا
امشب تصمیم گرفتم نسبت بهش بیخیال و بی تفاوت باشم به همه چیش محبتمو توجه م رو کم کنم بهش
بلکه درست شد بلکه ترسید از نبودنم و گریه ش رو ترک کرد
خسته م بخدا خسته م
بند بند وجودم داره از همدیگه جدا میشه از خستگی روحیم فقط
تروخدا منو این شب عزیز دعا کنید بتونم صبر و تحمل داشته باشم تروخدا برا دخترم دعا کنید این گریه ش از سرش بیوفته
مامانایی که منو میشناسید برا زندگیم دعا کنید