۴ پاسخ

منم افسردگی خیلی شدیدی داشتم بعد زایمان از بچم بدم میومد دوسش نداشتم حاملگی خیلی سختی داشتم شوهرم درکم نمی‌کرد همش کارم شده بود گریه دکترم رفتم اما الکی بود دیگه سعی کردم قوی باشمو خودمو نبازم هر وقت شوهرم هست شده برای ده دقیقه میرم تنهایی بیرون حالم عوض شه اما همه امیدم به اینه که ی روزی بچم بزرگ میشه و این روزای سخت میگذره

انشالله ک حالت بهتر بشه و تنها کسی ک میتونه بهت کمک کنه خودت هستی منم مث تو کسیو ندارم و شوهرمم بچه رو نگه نمیداره هرطور شده حتی برای ده دقیقه میرم تا سرکوچه ی چند قدم میزنم با بچه سریع برمیگردم
میدونم خیلی سخته ولی از قدم کوچیک شروع کن یواش یواش بیشتر کن سعی کن کتاب بخونی نمیدونم اهنگ بزار پاشو برقص سرتو گرم کن تا به چیزای بیهوده فکر نکنی

یه دوساعت بزارش پیش شوهرت برو بیرون .خب پوسیدی توخونه

منم یمدت افسردگی خیلی بدی داشتم همش درحال گریه بودم وبا هیچکسی حرف نمیزدم . تا مدت ها عصبی بودم . الانم گاهی اوغات اینجور میشم نه میتونم برم دکتر و نه میتونم باکسی حرف بزنم هیچکس درکم نمیکنه

سوال های مرتبط

مامان هانا جون مامان هانا جون ۹ ماهگی
#دردودل آخر شب
مامانا شوهرای شماهم نمیتونن بچه رو‌نگهدارن😕من بچم شبانه روز پیشمه بدترین سختی هارو تحمل میکنم گریه هاشو نق نق هاشو اذیت کردناش لجبازیاش و... از بیرون و بازار و تفریح و.... زدم دارم از دخترم نگهداری میکنم آرزوی ی خواب عمیق ب دلم مونده دلم لک‌زده برای نیم‌ساعت تنهایی.بعدش می‌خوام ی نیم ساعت برم حموم دوش بگیرم بیام بچه رو سپردم ب باباش،صدای گریه بچه تا داخل حموم میومد ده بار میاد میگه زود باش دیگ بچه گریه می‌کنه بیا دیگ چیکار می‌کنی یعنی ی حموم نیم ساعته هم نمیتونم برم😭😭حالا تند تند میام بیرون میبینم بچه گرسنش شد و‌خوابش میاد بهش شیر دادم گزاشتم رو پام سریع خوابید واقعا شوهرم نمیتونست این کارو انجام بده ک بچه بخوابه من راحت دوش بگیرم منتظر بود فقط از حموم بیام سریع بچه رو بگیرم این خودش دراز بکشه فیلم ببینه.همش باید با موهای خیس بخوابم 😭خیلی دلم گرفته خیلی
می‌دونم شماهم این سختی های بچه داری رو‌دارین فقط می‌خوام بدونم شوهرای شماهم مث شوهر من هستن😭😭😭اصلاا فکرشو نمی‌کردم ی روز اینحوری بشه بعضی وقتا حس میکنم کلفت این خونه هستم😭😭