منم افسردگی خیلی شدیدی داشتم بعد زایمان از بچم بدم میومد دوسش نداشتم حاملگی خیلی سختی داشتم شوهرم درکم نمیکرد همش کارم شده بود گریه دکترم رفتم اما الکی بود دیگه سعی کردم قوی باشمو خودمو نبازم هر وقت شوهرم هست شده برای ده دقیقه میرم تنهایی بیرون حالم عوض شه اما همه امیدم به اینه که ی روزی بچم بزرگ میشه و این روزای سخت میگذره
انشالله ک حالت بهتر بشه و تنها کسی ک میتونه بهت کمک کنه خودت هستی منم مث تو کسیو ندارم و شوهرمم بچه رو نگه نمیداره هرطور شده حتی برای ده دقیقه میرم تا سرکوچه ی چند قدم میزنم با بچه سریع برمیگردم
میدونم خیلی سخته ولی از قدم کوچیک شروع کن یواش یواش بیشتر کن سعی کن کتاب بخونی نمیدونم اهنگ بزار پاشو برقص سرتو گرم کن تا به چیزای بیهوده فکر نکنی
یه دوساعت بزارش پیش شوهرت برو بیرون .خب پوسیدی توخونه
منم یمدت افسردگی خیلی بدی داشتم همش درحال گریه بودم وبا هیچکسی حرف نمیزدم . تا مدت ها عصبی بودم . الانم گاهی اوغات اینجور میشم نه میتونم برم دکتر و نه میتونم باکسی حرف بزنم هیچکس درکم نمیکنه
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.