۸ پاسخ

دقیقا منم دست تنها بودم حسابی اذیت جوری ک ن صبحانه ن نهار ن شام داشتیم شوهرم از سر کار ک میومد غذا درست میکرد برام یا چیزی میورد برام خیلی سخت می‌گذشت کلسیم جرات نمی‌کرد بیاد سمتش تا کسی رو میدید گریه میکرد

دقیقا دختر من

من بیشتر برا بی اشتهایش اذیت شدم و دارم میشم بقی چیا اذیت نشدم تقریبا باباش کمکم بود

خب با هم بریم حموم من با پسرم میرم دون‌تو وان بازی می‌کنه سرگرم منم زودی دوش میگیرم میام بیرون آخرم اونو می‌شورم میارم بیرون

منم تازه داشتم یه نفس میکشیدم باز آوینا اومد🤕خیلی بده

وای ولی نگو من تازه چندماهه دارم نفس میکشم بخدا باگوشت وخون درکت میکنم بخدا ولی ازشیرگرفتم بهترم شد .من همیشه میگم هیچوقت هرگز اونروزایادم نمیره حتی الان ک یادش میفتم استرس کل وجودمو میلرزونه بخدا

اوووف ک از این همه هیاهو.
واقعا بااین بچها چی بهمون ک نگذشت

منم دست تنها بودم خیلی دلم میگرفت گاهی

سوال های مرتبط