۴ پاسخ

عزیزم فقط توصیه میکنم همراه شربت آهن بهش ویتامین سی(میوه هایی که ویتامین سی دارن بدین)زودتر آهن جذب بدن میشه

چرا باید ناشتا نگهش دارید یک ساعت ؟
بله خب حجم کم غذا میتونه عامل باشه
تخم مرغ روزانه یکی رو بدید حتما

وزنش زیر نموداره؟
پسر من گاهی خوب غذا میخوره گاهی اصلا لب به غذا نمیزنه چون وزنش خوبه زیاد اهمیت نمیدم

والا آدم میمونه چی بگه انگاری غذاهای الانم مثل گذشته ویتامین نمیدن
باز اون شربتا نوشته بده براش خوبه
منم باید پسرکم رو ببرم آزمایش

سوال های مرتبط

مامان جان دلم🍁 مامان جان دلم🍁 ۲ سالگی
خسته ام، ناراحتم، سردردگمم، مضطربم
چقدر مادر بودن سخت تر از انتظار من بود
حالا که دیگه کم کم داره همه چیزو می فهمه و یاد می گیره تازه داره ایرادای کارم دونه دونه معلوم می شه. گیج شدم نمی دونم چجوری بایید باهاش رفتار کنم. نمی دونم تا چه حد باید بهش سخت بگیرم اصلا نمی دونم چی باید بهش بگم😫😫هر جمله ای که می گم یه غلطی از توش در میاد😭 خیلی سختههههه اون داره هر روز بزرگتر می شه و هر روز چیزای جدید یاد می گیره که خیلیاشم ممکنه چیزای خوبی نباشه ولی من بلد نیستم چجوری جلوشو بگیرم. مثلا برنامه کودکایی که می گن مناسب سنشه هم خیلی کمه هم اصلا براش جذاب نیست و سرگرمش نمی کنه ۲۴ ساعته هم که نمی شه دیگه باهاش بازی کرد برنامه های برای سن های بزرگتر حتیییی ژانر کودک و نوجوان هم پر از حرفای بد و ‌کارهای اشتباهه😫😫😫 چرا چهارتا فیلم کودک درست و حسابی نداریم که هم جذاب باشه هم چیز بد توش نباشه؟چندتا حرف بدم شنیده یاد گرفته😭 چجوری باید حالیش کنم اونا رو نگه. اون روشایی که روانشناسا می گن خیلییی مزحک ک پیش پا افتادست اصلا رو بچه امروزی جواب نمی ده حداقل رو بچه با بهره هوشی بالای متوسط راحت بهتون بگم که هیچچچچ جواب نمی ده. شایدم من زیادی حساسم و باید رهاش کنم تا به سن درک برسه بعد با صحبت و توجیحه حالیش کنم چون اصلااااا امکان اینکه جلوی مواجه شدن بچه با حرفا و کارهای منفی رو بگیریم وجود نداره چون بلاخره از یه طریقی بهش می رسه البته اینم بگما من هرگز دنبال این نبودم که بچه ای تربیت کنم که اسوه اخلاق و ادب باشه فقط می خوام یه آدم شاد باشه که از خودش راضی باشه و حسش نسبت به خودش خوب باشه😮‍💨😮‍💨😮‍💨اووووف ولی بلد نیستم چجوری چون خودم اونجوری نیستم ولی می خوام اون باشه🤷‍♂️🤷‍♂️
مامان آقا نویان مامان آقا نویان ۲ سالگی
سلام. وقتتون بخیر مامانا. من نوزده اسفند شیشه شیر پسرمو کلا ازش گرفتم. یعنی از قبلش اول قبل خوابشو گرفتم. بعد شیر روزشو حذف کردم بعد چند روز نصفه شب که می خورد رو حذف کردم و بهش ندادم. بماند که چه ها کشبدم تو دو هفته اول از بس بی قراری کرد. تو اون یم هفته ای که شیر روزشو قطع کردم اصلا بهونه نگرفت. ولی وقتی شیر شبش قطع شد و دیگه شیشه بهش ندادم، خیلی زیاد بهونه گرفت. نصفه شبا دو سه ساعت بیدار می موندیم. تا شد عید و به خاطر دید و بازدیدها که دیر می خوابید بیدار شدن های نصفه شبش بهتر شد. اما در طی روز خیلی بهونه می گرفت. ولی اواخر عید بهتر سد. ولی هر وقت خسته یا گشنه بود گریه می کرد می گفت چرا شیشه بهم نمی دی. الان ده روزه به شدت به شدت لجباز و پرخاشگر شده. یه سره منو می زنه با دست با پا. گریه های شدید چند ساعته که هیچ جوره ساکت نمی شه. با آرامش با صبوری با همدلی. اصلا آروم نمی شه. قبلا حواسشو پزت می کردم بازی می کردم حل شدنی بود. الان تو این ده روز بریدیم. نفسمون بالا نمیاد از بس سر هر چیزی سر هر چیزی گریه های وحشتناک داریم. افسردگی گرفتم واقعا. نمی دونم چیکار کنم؟ از پقتی هم از شیشه گرفتمش خیلی با لب و لوچه و فک و دهنش ور می ره. فکشو میاره جلو. زبوتشو میاره بیرون‌. دندوناشو میاره جلو. حرف زدن و نصیحت بدترش کرده