۱۲ پاسخ

اون وقت تو شلوار بو نداره؟ بیشتر که بو داره و حس چندش شدن
برو باهاش سر دستشویی تا پی پی کرد آب بگیر که بره
گوشت و اینام یه مدت نده . گوشت و اینا بوی مدفوع رو زیاد میکنه

منم پسرم تو پوشک حتما باید مدفوع کنه
خالم گفت بذار چندروز تو شلوار مدفوع کنه نشورش تا اذیت شه مجبور میشه بره
هنوز امتحان نکردم

آره کار درمان ببر. اونا تجربه ی بیشتری نسبت به ما دارن. موردهای بیشتری دیدن. ببر نتیجه میده
طفلی بچه چه اذیته اخه

دختر منم ب بو شکل پی پی وسواس داره نمیاد دستشویی فقط پوشک هیچکس درکم نمیکنه همه سرکوفت میزننن عرضه نداری بگیری

بنظر من امتحان کن شاید موثر بود .

عزیزم بنظرم ببری بهتره

پسر منم خیلی مشکل داره با دستشویی کردن همیشه تو شلوارش دستشویی میکرد ب بدبختی الان تازه یاد گرفته قبل اینکه پی پی بیاد بیرون بگه

پسرمنم همین طورازدیدن پی پی حالش بهم میخوره فقط توشلوارمیتونه پ پی کنه نمیدونم چکارش کنم

الهی چه سخته.واقعا درکت کردم.چقد برا طفلکی پسرتون ناراحتم. واقعا راه حلی ندارم فقط همینا که خودتونم امتحان کردید دیگه..فقط دعا میکنم زودتر راه حل متاسب رو پیدا کنید

ی راه حل بدم؟ دماغگیر استخر هست میزنیم اب نره تو بینی از اونا بگیر بزن به بینی اش بگو اینو بزنی پیپی دیگه بو نداره بعد خودت تو دستشویی باشی به محض اینکه پیپی میکنه اب بگیری بره اینجوری بو شاید حس نکنه اسپری خوشبو کننده بزن تو دسشویی

به نظرم براش ماسک بزن موقعی که میخواد بره دستشویی پی پی کنه

نه عزیزم این شاید اگه مدفوعش شل نیس مشکل از روده هاش باشه چون دادشمم همسن پسر شماست این مشکلو داره بردنش دکتر کلی سنوو ازمایش گرفتن دکتر گفت که روده هاش مشکل دارن دارو مصرف کرد خوب شد الان داروهاشو تموم کرد بازم خوب نشد

سوال های مرتبط

مامان آرشا و آیهان مامان آرشا و آیهان ۴ سالگی
سلام دوستان وقتتون بخیر
خیلی دلم گرفته دلم میخواست حرف بزنم و سبک بشم اینجا همه مادریم پس درکتون بیشتره
۴۰روزه زایمان کردم حال جسمیم تقریبا خوبه ولی روحی بخاطر تنهایی خیلی بده خیلی خستم خیلی
آیهان مدام گریه میکنه میدونم دلدرد داره ولی کلافه شدم چون تنهام و آرشاهم بهم احتیاج داره خیلی کم میخوابه اگه میخوابید به همه کارا میرسیدم صبح که بیدار میشم اگه شوهرم خواب باشه حتی دستشویی هم نمیتونم برم چون ممکنه ارشا کاری کنه جفتشون باهم بیدار میشن صبحونه آرشارو هول هولکی میدم ی دستم لقمه میگیرم بااون دست بچه بغل میگیرم تا شب اوضاع همینه شوهرم سرکاره و‌حالا کارش فشرده تر شده از۸به بعد غیر قابل کنترل میشه چون شروع گریه ها شدید آیهانه هرشب بلا استثنا ارشا شامش رو ول میکنه چون میخواد پیشش باشم و حتی بهش غذابدم ولی نمیشه نمیتونم زیاد بازی کنم چون همش باید بچه ساکت کنم خودشم استرس میگیره و میگه از صدا گریه ها آیهان میترسه
وقتی فرصت باشه کلی میچلونمش چون خیلی دلتنگش میشم کلی حرف میزنم و واقعا حال روحیم بهتر میشه
شبا با گریه خودم و ایهان میخوابونمشون و بعد از اون میرم سراغ تمیزکاری و پختن ناهارفردا اخرشب جنازه میشم و تا۷صبح ک جفتشون بیدار میشن صدبار باید شیربدم و بیدار بشم
دیشب شاید۳،۴ساعت خوابیدم و تایک شب باید دووم بیارم ک فداسرشون من بابت استرس و تنهایی و خوب رسیدگی نکردن ناراحتم
مامانم شاغله و حالا بازار کارشه کسی دیگه نیس کمکم کنه هرروز از بعدازظهر استرس غروب به بعد رو دارم ک یهو حجم کارم زیاد میشه و گریه ها شر‌وع میشه
خیلی دلگیرم خستم میدونم بعدها شرایط بهترمیشه ولی من میخوام ازاین شرایط لذت ببرم بعدها بچه هابزرگ میشن من دلتنگ خوابیدن تو بغل ارشام بازی هامون وخیلی چیزادیگه