دیشب فیلما نوزادی و یکی دوسالگیش رو دیدم ازصبح همش دارم بوسش میکنم😂
ارصبح اومدم تو اتاقش و حسابی بهمون خوش گذشت
خانما راجب اختلال بویایی و‌چشایی ارشا کاردرمان گفت ک تدریجی باید تو اون شرایط قرار بگیره
مثلا هرروز تو اتاقش سیر و پیاز با تایم کوتاه بذار تا به بو عادت کنه و‌چیزا دیگه
برا من بو‌مدفوعش مهمه ک‌اصلا کنارنمیاد حالا براشستنش بیشتر نگهش میدارم حتی پوشک کثیف داداشش رو میدم خودش بندازه و میگم ک مواد کثیفه بدنمونه و این حرفا
حالا قصددارم با ی چیزی شکل مدفوع دربیارم و بذارم تو‌پوشک داداشش و بدم مثلا پوشک عروسکش رو‌عوض کنه و ببینه مدفوع کرده
دیگه چیا میتونم برا عادی سازی و عادت کردن به دستشویی رفتن انجام بدم؟
شمابودین برااینکه بتونه تو اون شرایط قراربگیره و دستشویی بره چیکار میکردین؟
به غیراز کتاب و تشویق و بو‌گیر و اینا ک اصلا جواب نیس
اصلا نمیتونه غذابخوره بچم و کلی وزن کم کرده یعنی قاشق دوم حالش بدمیشه حتی نذر کردم فقط مشکل دفعش حل بشه ک خییییییلی اذیتیم

تصویر
۱۱ پاسخ

تا میبریش تو دستشویی سریع عطری ک دوست داره بزن بعد بگو تو چاه خونه پی پی هاس میرن اونحا با خمیر بازی شکل پی پی درست کن بگو همین غذاها ک میخوریم باید اضافش بیاد بیرون ک راحت بشیم ک دلمون درد نگیره

خیلی سخته واقعا درک میکنم کلا بجه ها ک نگه میدارن شما ک واقعا صدبرابر اذیت میشین نذر سفره حضرت رقیه کن درحد دونفرم باشن کافیه خانم رقیه بی جوابت نمیذاره عزیزم

خواستین اینم امتحان کنین

تصویر

هنوز درگیری؟خیلی سخته واقعا.

عزیز دلممممم چقدر مادر بودن سخته 🥹🥹🥹

والا نمی‌دونم شیماجان
سخته 🥹🥹🥹

آرشای عزیزم 😘چقد لاغر شده

بگو خونه پی پی تو دستشویی بریم بای بای کنیم باهاش واقعا هم این کارو بکن حتی اگه کم بود دست تکون بده بگو بای بای برو پیش مامانت

دخترم یبار یبوست شد رفت دستشویی نمیتونست پی پی کنه از همونجا ترسید برا دستشویی مقاومت میکنه میترسه بره دستشویی خودشو نگه میداره گریه میکنه جوری خودشو نگه میداره ک شلوارش ی کم کثیف میشه چنباری بهش گفتم پی پی کن داخل شلوارت چون از دستشویی میترسید
الان دوباری هست ک دستشویی داره میبرمش دستشویی میگم بریم ببیینیم پی پی ت بزرگه یا ن دیگه میره دستشویی ولی هنوز میترسه

یبوست نشده ک وقتی رفته دستشویی نتونه دستشویی کنه؟

حس میکنم لاغر شده.

سوال های مرتبط

مامان آرشا و آیهان مامان آرشا و آیهان ۴ سالگی
خانما من خیلی ناراحتم بزرگترین مشکل زندگیم شده مشکل آرشا
شده کم بیارین؟التماس خدا کنید؟خیلی تو‌زندگیمون تاثیر گذاشته صبح تاشب گریه میکنم و فکر درمانم باهمسرم همش بحث میکنم
امروز بردیمش طب سنتی فردا مشاور پس فردا سونوگرافی خیلی خستم
دیدن وضعش قلبم رو مچاله میکنه همش میگم چی شد ک به این روز افتادی یهو ۵کیلو کم کنه گوشه گیربشه اروم بشه و زیرچشاش گود بیفته
روزی ی وعده غذا بزور بهش میدیم همش میکه سرم گیج میره بیجونه یعنی تا کی قراره خودش رو نگه داره و نره دستشویی
صبح بردیمش کافه صبحونه بخوره حتی یک لقمه نخورد شبش شام نخورده بود من از ناراحتی گریه کردم همسرمم همه اسباب بازی و تبلت و اینارو جمع کرد گفت تا وقتی ک دستشویی نکنی و غذا نحوری نمیدم
باز ازصبح تاحالا فقط دوقاشق برنج خورده الانم میکه میخوام بخوابم برااینکه غذا نخوره و دسشویی نره
بخدا کلی نذر کردیم فقط خوب بشه دیروز یکی از اشناهامون دیدش گفت نشناختمش چرااینجوری شده
چراهرراهی میرم نتیجه نمیده چراهرچی دعا میکنم بی نتیجس
برااشتهاش راهی هست؟دارو ک صددرصد جواب بده
بچه بس ک هیچی نمیخوره حتی نمیتونه بازی کنه
دعاکنید واسش شاید معجزه بشه حالش خیلی بدتر ازچیزیه ک تعریف میکنم
مامان آرشا و آیهان مامان آرشا و آیهان ۴ سالگی
میخوام یکم دردودل کنم🥺
میدونم از دستشویی نرفتن آرشا خیلی گفتم ولی امشب حالم خرابه ازصبح همه کار کردیم که بره دستشویی کلی تلاش کردیم زنگ زدم مامانم اومد شیاف گذاشتیم دارو دادیم ولی باز خودش رو نگه میداره ازصبح تاحالا ۷بار شستیمش دستشوییش میگیره وایمیسته اینقد جیغ میزنه و‌گریه میکنه تا خوب بشه
امروز حالم خیلی بد شد چون کل روز تو اتاقش بود نتونست بیاد پیشمون هی حس دفع میگیره و نمیخواد ما ببینیمش
نتونست هیچی بخوره میگه دستشوییم میگیره حتی خوراکی موردعلاقش رو دادم هیییییچی نخورد بچم ترسیده هی میاد بوسم میکنه و گریه میکنه
حاضرم بستریش کنم ولی اب شدنش رو نبینم همه کار کردم هرکی هرچی گفت انجام دادم اصلا حاضر نمیشه دفع کنه حتی تو شلوارش
گشنشه بیچاره کلی وزن کم کرده عصبی شده
امروز اینقد جیغ کشیدم گریه کردم نذرکردم دعاکردم چرا خوب نمیشه هی داره بدتر میشه میخواستم مهد ثبتنامش کنم
کل روز عرق کرده بخاطر نگه داشتن مدفوع و تو ی گوشه تو اتاق کز کرده و گریه میکنه و لب به غذا نمیزنه شما بودین تحمل میکردین؟
بعد از مدتها دوباره حمله استرسی بهم دست داد
چیکارکنم؟دردیه که درمان نداره صبرم تموم شده م