۱۳ پاسخ

منن همینطور مثل تو. نمیدونم چرا با این وجود که سزارین بودم

چون دهنت سرویس شده بود قبلش😂😂😂😂😂😂

منم گریه نکردم فقط گفتم سالمه خوشحال بودم که دردام تموم شده بود

من که اصلا گفت ورش دارید حالم داره بهم میخوره نذاشتم بزارن🤣

منم اشکام میریخت

من که بیهوشی بودم نفهمیدم کی دنیا اومد بعدم اینقدر شکمم رو فشار میدادن اومدم بخش دیسکم دوباره شروع کرد از درد گریه کردم نه دیدن آرنیکا، اتفاقا وقتی نشونم دادن به همسرم گفتم مجتبی بلاخره بابا شدی ذوق کرده بودم

اینقدر از استرس داری پاره میشی ک دیگه نمی دونی چیکا میکنی

و منی ک یکی از بچه ها رو گذاشتن رو پام یکی دیگه رو برده بودن ان.آی سیو اصن نپرسیدن اون یکی کو.

بتسگی به روحیه آدم داره
آدمایی که کمتر احساساتین اشکشون نمیاد

برمن رو سینه ام نذاشتن انقدرسوختم

منم گریه نکردم، تازه می خندیدم. البته سزارین بودم

چون درد خیلی کشیدی اگر طبیعی بوده زایمانت من ک به دنیا اومد فقط گفتم درد تموم شد؟ دیگه تموم شد؟ بر نمیگرده ؟ های های دیگ درد نداااارم
بعدش خیالم راحت شد که زایمان کردم و خوشحال بودم ک مادر شدم و مشتاق دیدار بچه و خانوادم بودم
کاش خدا منو بی مزد نمی‌کرد......😔

تازه من صدای گریش شنیدم خندم گرفت گفتم گربه اس😂پرستار گفت بچته
من سزارین بودم ندیدم به دنیا اومده😅

سوال های مرتبط

مامان لیام جان مامان لیام جان ۱۲ ماهگی
صدای آهنگی که میخونه«وقتی میای صدای پات از همه جاده ها میاد»کل اتاق عمل رو پر کرده
ضربان قلبم به بالاترین حد ممکنش رسیده
و دو تا پرستار از دو طرف دستامو گرفتن که از شدت هیجان اون پرده ی سبزی رو که کشیدن تا من نتونم ببینم اون طرف چه میگذره رو کنار نکشم
من به پهنای صورت اشک میریزم
اشک شوق
من به شوق دیدار تو اشک می‌ریزم
و پرسنل اتاق عمل تحت تاثیر این همه اشتیاق با اشک هاشون همراهیم میکنن
بهشون میگم که تحت هیچ شرایطی بیهوشم نکنید
میخام لحظه تولدش رو ببینم
میخام بشنوم صدای نازشو
از پشت پرده به دکتر میگم زودتر دیگه
پس پسر من چی شد
بهم میخنده
میگه صبر کن دیگه دختر
حالا شروع نکردم
اما شوخی میکنه
به ثانیه نمیکشه که صدای نازت میپیچه تو اتاق عمل 
تو گریه هام میپرسم خانم دکتر مو داره بچم؟
می‌خنده ومیگه آره یه چیزایی داره
نفسی از سرآسودگی میکشم
آخه من هزار بار تو این نه ماه انتظار تو رویاهام دست کشیدم تو موهات و غرق لذت شدم
میگم بزارید ببینمش
میگن چشممممم بزار نافشو بزنیم
این چند ثانیه قد تموم عمرم طولانی میگذره
تو رو که میذارن رو صورتم همه ی وجودم گرم میشه
از عشق
از لذت
از همه حس های خوبی که تا امروز تجربه نکردم
میبوسمت
و میگم خوش اومدی مامان
آدم خوبی برای این دنیا باش پسرم
تو به دنیا اومدی مامان
و حالا یک سال از اون روز گذشته
یک سال از مادرانگی هام برای تو
یک سال پر از عشق وخستگی
چقدر خوبه که دارمت لیامِ من
مرسی که مال من شدی مامان
تو تولد دوباره ی روحِ منی
میلادت مبارک
مامان محیا(زندگی) مامان محیا(زندگی) ۱۳ ماهگی
اینم از دیشب ما که پسر برادرشوهرم تررررر زد توش، دیشب تولد محیا بود اینا رو هم دعوت کردیم که ای کاش نمی‌کردیم از وقتی اومد شلوغی خرابکاری کرد شام از رستوران سفارش داده بودیم زد سوپ رو ریخت رو فرش هام چیزی نگفتم چندتا بادکنک های تک رو ترکوند چیزی نگفتم تا اینکه کادوی محیا رو آوردیم که عکس بگیریم براش ماشین شارژی گرفته بودیم محیا رو زد که ماشین مال منه من سوار بشم گفتیم باشه 10دقیقه سوار شو بعد ما عکس بگیریم بعد 10دقیقه که سوار شد گفتیم حالا پیاده شو محیا رو بزاریم توش ما عکس بگیریم عکاس معطل ما بود یه جیغی زد یه گریه ای کرد همه جا رو زد بهم کل همسایه های آپارتمان اومدن دم در ما، پدر مادرش به زور بردنش گفتن دیگه نمیشه اینو نگه داشت بقیه هم دیدن این اینطوری کرد بدون اینکه کیک رو ببریم یا پذیرایی بشن رفتن، وسایل پذیرایی و کیک رو گذاشتم براشون بردن خونه هاشون بخورن، خلاصه حیف اون همه هزینه و خرجی که کرده بودم به خاطر یه بچه وحشی اینطوری شد اولین تولد دخترم 😔
مامان دخترک خوش‌قدم💫 مامان دخترک خوش‌قدم💫 ۱۴ ماهگی
تو رو خدا به بچه هاتون گاهی سختی کشیدن رو یاد بدین

یادشون بدین که زندگی همیشه جاده آسفالت صاف خط مستقیم نیست .

یه وقتایی ماشین خراب میشه
پا میشکنه
جاده رو آب برده
گل شده
بالا داره
پایین داره
دست انداز داره...

والا بخدا زندگی سخته ،
زندگی عین اسپرسو میمونه
زهرمار و تلخه

اینا رو یاد بدین به بچه هاتون وقتی ازشون نوه میخواید !

نوه داشتن خیلی خوبه به شرط اینکه:

والدین بچه آمادگی روانی بچه دارشدن رو داشته باشن ..
بچه همه ش عکس های جذاب و بانمک اینستایی و عکس خوشگل و فیلمبرداری و لباس های فانتزی و بادکنک و سیسمونی شیک نیست به خدا .

بچه شب نخوابی داره
ناخوشی داره
تب داره
استفراغ داره
اگزما داره
بداخلاقی و بی قراری و نفخ و کولیک داره ..

اینا رو بچه هاتون بگید وقتی میخوان بچه دار بشن ...
بهشون بگید که بچه داری ،
سخت ترین کار لذت بخش دنیاست
لذت بخش ترین کار سخت دنیاست‌...

وقتی هم اون نوه عزیز گریه میکنه شما هم به جای اینکه کنار مادرش بشینی های های گریه کنی و بگی وای وای بچه تو با همه بچه هایی که من دیدم فرق داره ،

بگو:
"آره مادر ، میدونم ، خیلی خسته شدی
خیلی سخته
بده من یکم آرومش کنم
آفرین ، خیلی خوب داری از عهده برمیای ..."

و تمام !

به خدا همین دو سه جمله رو بگید و معجزه ش رو ببینید

از کانال تلگرام دکتر مینا صافی