۲۳ پاسخ

من دلم دو سه روز مرخصی میخواد چنان خستم که نگو

حسرت❌زندگی✅

من دلم میخواد یکی پیدا شه دخترمو یه نصف روز نگه داره من واسه خودم زندگی کنم

شوهر محترم یکی از وظایفش اینه مراقب بچه باشه مادر بره حموم خلوت کنه ریلکس کنه بره بیرون هوا بخوره به خودش برسه موردعلاقه هاشو انجام بده

حسرت بستن دهن اطرافیان و نظر ندادن در مورد بچه ای که مال اونا نیس

حسرت مهمونی رفتن بی دغدغه همش باید مراقبشون باشیم به خودشون آسیب نزنن

حسرت ی خواب راحت
حسرت بیرون رفتن بدون نق زدن بچه
حسرت ی غذا خوردن راحت

عزیزم چه حسرتی خب برو بیدار بشه همسرت برمیداره دیگه نهایتش یذره غر میزنه اینجوری نگو جاش تاریک باشه سر صدا نکنی بیدار نمیشه منم دخترمو اخرشبا میخوابه میذارم میرم اگرم بیدار بشه شوهرم برمیداره منم ده دقیقه ای میام

راحت غذا خوردن ، راحت مهمونی رفتن ، با آرامش خوابیدن، با آرامش سفر رفتن.
ولی خدا رو هزار مرتبه شکر. انشاالله خدا نگهدارشون باشه

دوساله بشه راحت میشی

حسرت یه خواب اروم بدون استرس تب..بخدا رفتم قم ۱ساعتم نذاشت بمونم برگشتم فقط خستگی راه

شاید انقد که بچه من اذیتم میکنه بچه شما اذیت نکنه
برا من جوری بود اون روز خونه مادرشوهر نشستم های های گریه کردم از دستش گاهی منو ب مرز جنون میرسونه ولی هییییچ وقت هیچوقت حتی تو اون حال نمیگم کاش حسرت ی خیال راحت داشتم کاش فلان بود و اینا
با این حال باز خداروشکر میکنم برا وجودش برا سلامتش برا اذیتاش این روزاهم میگذره و این واسمون حسرت میشه که از کوچیکایاشون لذت نبردیم

اوایل خیلی سخت بود چون دخترم با هیچکس نمیموند ولی الان به خانوادم عادت کرده اصلا گریه نمیکنه فعلا ک حسرت هیچکدومو ندارم😀

بیرون رفتن طولانی

واییی منم میخام برم دوش بگیرم میگم پسرم بیدار میشه فعلا نشستم خونه هم ک بماند دیگه

منو بی خوابی بدن درد کلافه کرده

حسرت عمری ک رفت و در بیست و دوسالگی پیر ترین شدم 💔🖤

حسرت ی دورهمی

حسرت زندگی برای خودت🥴

حسرت ی روز بدون استرس

حسرت خواب کامل ‌ راحت
حسرت ی گردن بدون درد😅
حسرت ی خونه مرتب

حسرت هیچی میگذره لحظه شیرینه با اینکه سخته

حسرت یه استراحت بدون استرس
حسرت یه مهمونی
حسرت یه غذا خوردن بدون استرس

سوال های مرتبط