۴ پاسخ

بله من هم همینطور شد. مادرم بعد از ذنیا اومدن دخترم اونم بعد از یه‌دوره نازایی، همون روزهای اول سر یه چیزی دعوا انداخت. خواهرم هم همینطور. هر دو‌ من رو‌ تنها گذاشتن از یک‌ماهگی لچه ام مادرم کلا دیگه رابطه اس رو‌قطع کرد سر چرت ث‌پرت. و تا ده ماهگی نوه اش اصلا بهش یر نزد. بعد با پادرمیانی بابام‌من خاضر شدم بازم برم خونشون ولی هنوز هم با مادر و‌خواهرم قهرم. خواهرم هم از روز چهاردهم به دنیا اومدن بچه ام باهام قطع رابطه کرد. الان الکی خودشون رو عاشق و شیفته دخترم نشون میدم ولی من باور نمی کنم. کسی که بچه رو‌دوست داشته باشه اون همه ماه ازش بی خبر نمیمونه. ببخش سرت رو درد اوردم. این حرف ها ته دلم مونده و به کسی هم نمیشه گفت. نف سریالاست. واقعا ادم با این مادر و خواهر به دشمن احتیاج نداره.

بله نمی‌دونم چمون شده

بله دقیقا من

بعد اومدن بچه باید رابطش پررنگ تر میشده بخاطر بچه

سوال های مرتبط

مامان Ali🐣 مامان Ali🐣 ۱ سالگی
سلام
داستان تب علی از اون روزی شروع شد که من علی رو از شیرگرفتم
آقا روز خیلی حالش خوب بود من سرسینه هامو تلخ کردم دیگه بچه نیومد سمتش تا میومد و میدید دیگه نمیومد بخوره
اتفاقا اشتهاشم خوب شده بود طوری که همیشه آرزو داشتم
خیلی اوضاع خوب پیش رفت شب اما اذییت کرد شدید
با هرچی که تونستم ارومش کردم
صبح دیدم تب شدید داره یعنی شدید ها
اصلا باورم نمیشد که مریض شده باشه چون یک هفته بود خوب شده بود
آقا من شیر ندادم گفتم ولش دیگه زحمت هام حروم میشه بعدم بچه دزد میشه
دیدم تبش با هیچی پایین نمیاد بردمش دکتر گفت گوشش عفونت کرده
خلاصه آموکسی داد و استا
اما از بچه من بد دارو تر نداریم یعنی دهن منو باباش و همه رو درکل سرویس کرد ،مگع میخوره 🤮😭
سرتون رو درد نیارم سه روز تب داشت آخر تصمیم گرفتم شیر بدم
الآنم که خداروشکر تب ندارع اما همچنان بی‌حال
آخر نفهمیدم ویروس گرفته ،اب رفته تو گوشش ،سرما خورده ....؟
بچه هیچیییی نمیخوره هیچیییی جز شیر
میخوام ببرم دکتر اگه عفونتش خوب شده باشه بگیرم از شیر
هرچند ما مادر ها بچه هارو چند گرم چند گرم تپل میکنیم ،مریض که میشن چند کیلو چند کیلو لاغر 🥺😭
خدایا شکرت
حواستون به بچه هاتون باشه خصوصا تب لعنتی