۱۷ پاسخ

وضع منم‌همینه خواهرحتی دستشویی نمیتونم برم

سلام عزیزم. اول بخاطر رفلاکسش بهت بگم چون بچه منم داره . تو زاویه سی درجه نگهش دار و بهش شیر بده . جوری که اگه چهار زانو نشستی سرش روی اون پایی که هست و بالا تر نگه دار.
وعده های شیر دهی رو بیشتر کن و حجم شیر کمتر بهش بده . بعد از هر. بار شیردهی حتما حتما آروغش و بگیر .بعد از آروغ گرفتن نخوابونش یه رب تو حالت ایستاده سرش رو شونه هات نگهش دار که خوب بره تو معدش نیاد بالا . قنداق آروم نه محکم خیلی خوبه بچه آرامش میگیره و می‌خوابه . من تمام این کارا انجام میدم خیلی بهتر شده رفلاکسش خوابش بد بود که اونم با قنداق کردن داره درست میشه

من کاملا تنها بودم مادرمم نتونست بمونه
خیلی اذیت شدم.عذاب کشیدم ولی میگذره

بیشتر سختی تا ۲ماهگیه

خخخ همینجور هست فعلا ،شرایط بپذیر ک راه فراری نداره...
حداقل تا ۴ ماه

ای بابا خواهر
حال الان منی. یعنی هممون همینیم. فقط،میتونم بگم امیدم به اینه که این روزا میگذرن

واقعا دوران سختیه میفهمم و این دوره برای همه ست ، کمی صبوری کن من خودمم انقد همه چی برام سخت و غیرقابل تحمل بود که شبا که همه خواب بودن فقط گریه میکردم ، از دو ماهگی به بعد کم کم بهتر میشه گلم

کم کم درس میشه منم اینجوری بودم داره درست میشه

منم داغونم خیلی تنهام امشب دوبار گریه کردم

منم دارم روانی میشم😭😭😭

اجی کاملا درکت میکنم ماهم این روزا پشت سر گذاشتیم بچس دیگه اذیت می‌کنه ببین گشنش نیست؟ جاش تمیزه؟ تب نداره؟ گوش درد؟ دل درد نیست؟ آروغشو گرفتی؟ لباسش تمیزع ؟ گرم یا سردش نیست ؟براش قطره دایمیتکون بده اگه دل درده اگه گوش درده حوله گرم بزار رو گوشش اگه همه اینارو اوکی بود. براش تخم مرغ بشکن اسپند دود کن حموم ببرش
این روزا هم تموم میشه و ما دلتنگ این روزا میشیم دقیقا یادم خودم افتادم چقدر اذیت میشدم وقتی نمی‌دونستم چرا بچه گریه می‌کنه گاهی خودمم باهاش گریه میکردم اما الان که بزرگتر شده یخورده بهتر شدم
اجی ب خودت استراحت بده تو هر وقت فرصت کردید استراحت کن بخواب باید مادر قوی باشی تا بتونی از بچت ب خوبی مراقبت کنیم

همه همینیم عزیزم من ک تازه امشب اومدم خونه خودم چون واقعا تنهاییی خیلی سخته.شمام سعی کن زیاد خونه خودت تنها نباشی ک انقد اذییت بشی

عزیزم میگذره ناراحت نباش غصه نخور انقدزودمیگذره ک نگووو همش یه مدته من چی بگم بایه بچه کلاس اولی یه بچه یسالونیمه ویه نوزاد 3ماهه بخدا من ازهمه داغون تر شهرغریب بی کس وتنها ولی دیگ چه میشه کرد میگذره دیگ

ای جون دلم
چقدر حس میکنم حالتو شبا تا صبح بیدار یهویی ۷ صبح تازه خوابش میبرد گریه های مداوم خودم حال بد کمردرد پادرد و تحول شدید زندگیم و دلم زندگی قبلمو میخواست بی دغدغه و میومدم اینجا میپرسیدم تا کی بچه ها بیخوابن تا کی زندگیمون روال میشده و فقط دنبال امید بودم یکی یه تایمی بهم بده
ببین تا دو ماه دو ماه و نیمی تحمل کنی یهویی یه اخیش میگی ساعت خوابش خوب میشه دیگه نهایت تا ۱۲ میخوابه
نمیگم تا صبح دیگه میتونی راحت بخوابی ولی هر دوسه ساعت یبار تو خواب شیر میخواد شیر میخوره دوباره ادامه خوابشو میره اینجوری نیست دوباره بخوای بخوابونیش و اذیت کنه و هر چی ماه بالاتر میره راحت تر میشی
الان منم هنوز خیلی کمبود خواب دارم ولی نسبت به اون دوماه وحشتناک اول خیییلی حالم بهتره

مادرت اینانزدیکت نیستن بیان روزهابچه رونگه دارن تاخودت بخوابی
این روزامیگذره گلم بخدامنم حسرت خوابومیکشیدم من ازاول خونه ی خودم موندم زایمانمم سزارین بود حالاخودت تصورکن باشکم زخمی پامیشدم بچه رومیشستم وخونه داری میکردم ازطرفی هم دختربزرگمم کمک میکردم درکارهاش،ولی اصلا یکبارهم نشدنارضایتی کنم ازحالم فقط خداروشکرمیکردم،وقتی ماددم یاهمسرم میومدبچه رومیسپردم براشون خودم میخوابیدم یکی دوساعت

فک کنم سختیش تا دوسه ماهگی باشه. منم نینیم شبا خیلی گریه میکنه همین الانم رو پام خوابیده دارم تکونش میدم بزارم زمین باز بیدار میشه گریه میکنه

دقیقا😕😕😕
با این تفاوت ک من حاملگی و زایمان سختی داشتم و خیلیی داغونم

سوال های مرتبط