۱۴ پاسخ

هی عزیزم دقیق منم تو همین شرایطم
تازه شوهر غر که به کار و زندگی نمی‌رسی
بیشتر بهم میریزم
به خونه نگاه میکنم کلا اعصابم بهم میریزه
من اولویت کارم غذا

یه پشه بند از این مدل چادریا بگیر ک‌ زیپ داره بندازش اون تو بازی کنه زیپشم ببند البته رو‌دختر من اثری نداشت ولی تاب بنظرم وایسن من خودمم می‌خوام‌براش تاب بخرم

سلام من نیزهم... ☹️☹️

درکت میکنم عزیزم.واقعا سخته.
تا میتونی خونه رو امن کن و وسایل رو از جلوی دستش کلا جمع کن و بسته بندی کن تا کمتر دنبالش بدوی..دخترت چند سالشه؟با ایهان جون بازی میکنه؟

آره گل های منم همشو برگ هاشوکنده من گل هارو دادم به مادر بزرگم کل خونه رو جمع کردم

بله برامنم همینه میشینم گاهی گریه میکنم برامن خیلی سخته ی بچه ۵ ساله دیگم دارم

کسی کمکت نیس یک ساعت تو روز بدی پیشش بچه رو؟

وضع همه مون همینه
معذرت میخوام کون پاره لب خندون😆

عزیزم همه ما همینیم🤕
دختر منم ب وسایل خودش دست نمیزنه منم همش دنبالشم صبح زود ک خوابه اکثرا بعد از نماز صب بیدار میشم کارامو میرسم 🥴

منم مثل شما هستم عزیزم العان من نه صبحانه خوردم نه ناهار دارم میخوام پسرم رو بخوابونم پاشم یه چیزی بخورم میزارن رورولک کمی به کار هام میرسم

منم مثل تو دقیقا اصلا با اسباب بازی سرگرم نمیشه تو روروئک صندلی غذا هم نمیمونه فقط من هر جا رفتم بیاد دنبالم از همه جا بگیره پاشه سرک بکشه رو کابینت هم ندید غر بزنه گریه کنه منم ببر بالا ببینم داری اونجا چیکار میکنی

پسر من شبا هم خاب درست نداره
کلا به برای خاب
۷بیدار پسرم ببرم مدرسه
کلا برنامه زندگیم بهم ریخته

من فقط شبا که باباش باشه تند تند کارای فردا میکنم

تو این سن طبیعیه
فسقلیه منم همینه اصلن با اسباب بازی هاش بازی نمیکنه
خوابشم که قربونش برم کم کم 😊

سوال های مرتبط

مامان محمد مهدی و هانیسا مامان محمد مهدی و هانیسا ۹ ماهگی
یک روز معمولی من :

صبح ساعت هفت تا هشت معمولا دخملی بیدار میشه و خداروشکر از وقتی ب دنیا اومد صبح بداخلاق بیدار نمیشه
من که بیدار بشم اول جای دخملی رو عوض میکنم و دست و صورتمون رو میشورم و بعدش غذای دخملی رو میزارم خودشم میره توی روروئک تا من ب سرعت برق و باد رخت خواب هارو جمع کنم
قطره هاشو میدم و صبحانشو میخوره و میمونه تو روروئک تا من مجدد ب سرعت برق و باد یعنی سریع تر ها ی گرد گیری ساده کنم کل خونه رو تا ساعت ۹/۵ بشه و ی جارو برقی بکشم
از ساعت نه آهنگ میزارم و همش با برقص و بخون با دخملی که داره نق میزنه کارامو میکنم
بعد که خونه تمیز و امن شد
دخملی رو میزارم تو خونه با کلی وسیله ( کفگیر ملاقه کاسه بشقاب و اسباب بازی هاش ) بساط ناهار رو حاضر میکنم چون ساعت ۱۲ برقا میره
دخملی حدود ساعت یازده ‌نیم ی چرت نیم ساعته میزنه که من تازه اون موقع ی صبحانه میخورم و ی کوچولو نفس میگیرم برا بعد ازظهر

۱۲ تا دو کلا با دخملی وقت میگذرونم و غذارو میدم بخوره
دو تا سه هم خودم وسایل آشپزی رو‌میشورم و اگه بشه ناهار میخورم اگه نه که میمونم مجدد بخوابه
ساعت سه تا سه و نیم میخوابه تا حدود یک و نیم یا دو ساعت که معمولا منم استراحت میکنم
بعد بیدار بشه لباسشویی روشن میکنم
لباسای قبل رو تا میکنم و غذا هم همیشه برای دو وعده حاضر میکنم ی چای دم میکنم تا آقای پدر بیاد اومدن اونو شستن لباساشو و پذیرایی هم که کار شبه و دخملی و بابایی هم یکی دو ساعت باهم وقت میگذرونن
و‌ساعت ده معمولا دخملی میخوابه من ظرفارو میشورم یا شوهر داری و خواب یا مستقیم خواب 😂
حالا این وسط ها بین کار دخملی ساکت ی گوشه ننشسته همش از من آویزونه و نق میزنه و منم همش بدو بدو و دلقک بازی و گاهی داد میزنم ‌گریه میکنم