۱ پاسخ

منم الان بردم بیمارستان گفتم سرم بزنن ولی اصن اروم نشد ذخترم اونقد تکون خورد گریه کردصداش گرفت دست وپاهاشو کلن سوراخ کردن اخرم گفتم نمخاد نزنیددیگه برداشتم اوردم خونه

سوال های مرتبط