خدا لعنتم کنه که بچه دوم اوردم پسرم خیلی دور شده ازمون با اینکه حواسمون بهش هست و خیلی بهش محبت میکنیم ولی باز خشن شده همش منو باباشو میزنه جیغ میزنه بچه های دیگه هم میزنه جتی خواهر کوچیکش تا حالا دوسه باری زدش
ی چیزی میخواد بهش نمیدیم سرشو میندازه پایین میره تو اتاقش قهر
۲ سالو نیمشه دلم کبابه براش
امشب شوهرم عصبی شد سرش داد لپسو محکم کشید 😭😭😭😭😭
با شوهرم بحثمون شد میگه تقصیر تو اینجوری شده آخه من چ کنم خودش تا هرچی میشه داد میزنه منم گاهی عصبی میشم بهش اخم‌میکنم
بچم دیگه خوب نمیشه ن😔😔

عزیزم این چه حرفیه میزنی اخه حالا خداروشکر بخیر گذشت یه صدقه بزار

عزیزم مشکل پسر بچه منو داره بمیرم شرایطش خیلی سخته اما نگران نباش خوب میشه تا با این مسأله کنار بیاد خیلی وقت می‌بره من چند جلسه مشاوره بردم الان بهتره .بهش بگو خواهرت رو ناز کن زود بزرگ میشه با هم میرید پارک شهر باز ی باهات بازی می‌کنه .چیزی که دوست داره براش بخر بگو آبجی خریده .کم کم خوب میشه قوی باش

به شوهرت بگو به این رفتارش ادامه بده پسرت بعدها نه از تو نه از باباش حرف شنوی نخواهد داشت و گند میزنه به تربیتش

الان توجه و محبت شما به اولی باید چند برابر قبل بشه
خیلی خیلی خیلی هواشو داشته باشین
براش جایزه بخرین ، بگو باباش زیاد ببرش پارک
بزار حس کنه هنوزم همه به فکر اونن
توجه شما به دومی باعث حسادتش میشه

عزیزم بچه به این سن فکر میکنه مهر و محبت ازش گرفته شده بشین قشنگ باهاش حرف بزن بچه داره اذیت میشه

منم پسرم ۵ سالشه ولی ازاول ک باردارشدم همیشه باپسرم صحبت میکردم ک‌اجی انقد دوستت داره میگه خوشبحال من ک داداشم بزرگه هواسش ب من هست یکم گولش بزن ازطرف اجیش باهاش حرف بزن بازی کن اون یه چیز خیییییلی طبیعیع ک حسودی کنه چون سنش کمه درک نداره

خیلی بهش محبت کن همش بغلش کن .
دختر منم هی میاد میگه مامان من دوست دارم . یه بار گفت مامان منو دوس نداری . . بچم اون لحظه محکم بغلش کردم. هر تانیه میرم اینور بغلش میکنم میرم اونور بغلش میکنم . ولی نمیزنه پسرمو . خیلی دوسش داره هی میگفت داداش بیار در آخر آوردم.

مردا همینن فقط بلدن تقصیر بندازم تقصیرزن

اشکال نداره خوب میشه عزیزم اینجوری نگو خداروشکر کن خیلی حواست ب بزرگه‌ باشه خیلی بهش محبت کن براش کادو بگیر بش خواهرت برات اورده ببرینش پارک