۱۵ پاسخ

حق داره بخدا
اوضاع مملکت رو ببین
درسته کارای خونه و بچه با ماست اما مسئولیت خانواده تامین زندگی کلا رو دوش اوناست والا خیلی سخته اینهمه مسئولیت

عزیزم با اسن وضع مملکت و سختی بچه همین یدونه واسه کل عمر بسه بیخیال تروخدا

چرا همه فقط اوضاع بد و بی پولی و میبینن بخدا بچه تنها باشه خوب نیست دور از جون مریضی و گرفتاری برا همه هست مادر و پدر همیشه نیستن چقد دور و بر خودم دیدم طرف مریض شده رو تخت بیمارستان خواهر یا برادرش دنبال کاراش بوده حالا حساب کنید مادر و پدر نباشه خواهر و برادرم نباشه کی باید تسکین باشه!؟درسته هرکس دنبال زندگی خودشه ولی بی تاثیرم نیست

خب بد قلقه و شلوغ بیکاری دنبال دردسری

منو همسرم هر دو اعصاب نداریم برا بچه دوم خدا همینو برامون حفظ کنه همچین دهنمونو اسفالت کرده که غلط کنیم به دومی فکر کنیم

تو این وضعیت بچه دوم آخه

ظلمه بقران‌

من خودم دلم میخواد بچه هام دو تا باشن. شوهرم به شدت مخالف..ولی از یه طرف فکر میکنم نه بدنم کشش داره و نه میتونم بابت هزینه هاش...من بارداری خیلی خیلی بدی داشتم

ب نظرم راضیش کنید یکی دیگه بیارید
دومی میگن آرومتر اولی میشه

من بهت حق میدم نگران تنهایی بچه ت باشی وکاملا عاقلانه ست بچه بیشتر سعی کن شوهرتو با منطق راضی کنی تک فرزندها همیشه احساس کمبود میکنن نیاز دارن به هم بازی

من خودم دوتا دارم و به شدت تنها و خستم
ولی ولی حتما یکی دیگ بیار
واقعا تک فرزندی ظلمه
همش ک اینا تو سن کم نیستن
یکم بزرگتر بشن یکم ما ارام تر میشیم
و بچه از. تک فرزندی و تنهایی و سلطه طلبی و ...دور میشه
خدا روزی رو میرسونه
نترس
نمیگم سخت نیست ولی وقتی باهم میخندن
بازی میکنن لذت بخشه
پس فردا بزرگترم میشن ان‌شاالله همدم هم میشن
پشتیبان هم میشن

بیکاری. کاش شوهر منم میگفت نمیخوام

شوهر منم میگع نه

مولفیکس شده ۳۰۰ تومن دلت خوشه تو این وضعیت همین یه دونرو بشه بزرگ کرد بسه

بنظرم الان دخترتون توسن حساسیه نیارین بچه من دخترم تازه ب دنیااومده پسرم ۴سال وخورده ای خیلی اذیت میکنه

بهتر به نظرم اگه شوهرت مخالفه بهتر شوهر من ٢٤فقط فكر توليد بچه بود

سوال های مرتبط

مامان حلما مامان حلما ۴ سالگی
پ.ا.رت ۸۸
نزدیکای ظهر بود که از بیمارستان مرخص شدم....
شاید غیر قابل باور باشه ولی اصلاً سعی می‌کردم صورت بچه رو نگاه نکنم....
خیلی می‌ترسیدم می‌ترسیدم یه وقت مهرش به دلم جوری بیفته که نتونم از خودم دورش کنم....
و باید خودمو کنترل می‌کردم و هرگز به این چیزا فکر نمی‌کردم چون من امید مادر شدنو تو دل یه مادر دیگه زنده کرده بودم....
حتی توی راه خودم بغل نگرفتم بچه رو دادم بغل مادر شوهرم....
تا رسیدیم خونه من رفتم دوش بگیرم....
همونطور که داشتم ل.باسامو در می‌آوردم تا برم ح.موم داشتم با جاریمم صحبت می‌کردم....
زن داداش من دارم میرم دوش بگیرم خودتون بچه رو حمام کنید و هر کاری که دوست دارید انجام بدید لطفاً دیگه در مورد بچه با من صحبت نکنید که این کارو بکنیم یا نکنیم این بچه مال شماست فکر کن خودت بیمارستان رفتی و بچه رو با خودت آوردی.....
زن داداش صورتمو بوسید و رفت....
توی حمام تا تونستم گریه کردم....
من به خاطر حس خوب که به زن داداش داده بودم و هم به خاطر دوری که از بچه‌ام داشتم.....
اما خب من یه دختر دیگه داشتم من یه نور چشم دیگه داشتم.......
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
مامانا توروخدا واسه یه دقیقه که شده خودتون رو بزارید جای من با بچه ای که دوروز دیگه ۴ سال و ۴ ماهش تموم میشه و دیگه ماشالله بزرگ شده و خوب هما چیزو می فهمه باید چی کار کرد با خدا دیگه خسته شدم بریدم ماهلین نشسته بود یه لحظه بلند شد دیگه تا کله اش پی پی کرده تو خورش اینقدر کرده بود که رسیده بود به کمرش و تا نزدیک گردنش پر از پی پی تمام لباساش و زندگی من از پی پی یکی شده بود خیلی عصبانی شدم بردمش تو حمام لختش کردم و شستمش‌ و دوتا هم محکم زدم رو بدنش و حسابی دعواش کردم آخه چقدر این وضعو تحمل کنه بچه ی ۲ ساله اگه بود تا الان یاد گرفته بود به مامانش جیش و پی پیشو بگه مشاوره هم بردمش میگه افتاده رو دور لجبازی باید صبور باشی و هیحی نگی آخه لجبازی تا کی تا کجا الان تو مهدشون به مربیش تا دلوین میخوادبره دستشویی میگه منم جیش دارم ولی به من نمیگه پی پی رو هم کلا نمیگه می دونم تاپیکم تکراریه ولی به خدا دیگه خسته شدم دیگه هیچ روشی هم جوابگو نیست رو این بچه چقدر صبورباشم و هیحی نگم اگه همچنان ادامه داشت چی اگه تا کلاس اول خواست این کارشو ادامه بده چی ؟؟از دیروز پیش همون مشاوره مهدشون می برمش رفتاردرمانی به امید اینکه خوب بشه اونجا هم خانومه گفت دقت و تمرکزشم خیلی پایینه و زود از یه جیزی خستا میشه میزاره کنار با مربی مهدشم و منم همین جوره همه رو خسته کردا دیگه این بچه 😭😭😭😭آخه یه بچه اینقدر باید خنگ باشه بابا دستم دیگه تا آرنج رفته تو گوهههه من با کارهای این بچه چطور فرشامو بدم بشورن واسه عید😫😥