۸ پاسخ

ببین دختر من چنان تو سرم می زد میگرن هم دارم تا آخر روز از درد می مردم بعد همین محکم بی دعوا میگفتم نباید بزنی اینا جواب نمی داد
شروع کردم براش قصه گفتن وقت خواب
وقتایی که آروم بود که نی نی عصبانی می د نمی‌توانست حرفش رو بزنه می زد مامانش سرش درد می گرفت بعد تلاش کرد موقع عصبانیت عروسکش بغل کرد نفس عمیق می کشید سعی می کرد حرف بزنه
خلاصه هی شکل های مختلف چند روز قصه گفتم
عصبانی می شد می خواست بزنه فاصله می گرفتم می گفتم حرف بزن مامان کمکت کنم
بعد اگه دست بلند. می کرد بزنه اما نمی زد تشویقش می کرد می گفتن آفرین تلاش کردی
هفته پیش یه محکم زد تو سرم اصلا اشکم در اومد خودش هم کلی گریه کرد بعد خوابش برد بیدار که شد خودش برام قصه ساخت که پسرم عصبانی بود منو زد من گریه کرد خودش گریه کردخلاصه
بالاخره جواب داد از هفته پیش نزده من هم می بینم عصبانیه دیگه گیر نمی دم فاصله می گیرم فقط می شبنم بدونه پیششم گریه کرد آروم تر شد حرف می زند می گه دردش چیه

عزیز دلم من دخترم این طوری بود پسرمم اینطوری بودن هر موقع این کار رو‌ می کردن من دستشون رو‌می گرفتم و می گفتم نه اجازه نمی دادم دو باره تکرار کنن البته که اقتضای سنیشون هست و از ذهنشون پرتاب میشه

آخ که حرف منوزدی😢من صبرم زیاده ولی باباش نه منم سعی میکنم موقعیتوبابچه سریع ترک کنم وحواسشوپرت کنم درحین بازی بهش میگم زدن بده نازکردن خوبه پرت نکن زشته ولی کوحرف شنواهرروزباخودم حرف میزنم

وااای خدا منم همین الان درگیر بود انقدر میزنه پرت میکنه دیوانه شدم فقط باید صبوری کنیم بگذره این دوره خدا خودش کمک کنه

منم میگم بخاطر سنشه چون خیلیا میگن همین مشکل و دارن انشالله از سرشون میوفته

عزیزم پسر منم همینه ، واقعا روانی شدیم از دستش بس که کتک خوردیم ازش 😄😄

برا سنشون هست

پسر منم دائم وسیله پرت میکنه.

سوال های مرتبط

مامان بهاره مامان بهاره ۲ سالگی
سلام مامانای عزیز
دخترم 2سال و 6ماهشه از وقتی دوسال شد ی اخلاقای بدی گرفت که دیگه به زور تحملش کردم تا الان (لجبازی میکنه جیغ گریه و..)ولی الان چیزی که نگران کننده تر شده برام اینه که تو این مدت از من و باباش (مخصوصا باباش)خیلی دور شده سرش داد میزنه همش میگه بوسم نکن برو اونور و...ولی من ب شوهرم میگم صبر کن ان شاالله درست میشه خونه ما آپارتمانه و با مادرشوهرم واحدمون رو ب روی همه و دخترم هرشب گریه و جیغ می نه که من باید برم پیش مامانی بخوابم و ما ز زور میاریمش پیش خودمون که عادت نکنه یا عموش وقتی کاری بکنه همش سرش داد میزنه احساس میکنم حال روحی روانی دخترم داره خراب میشه من هیچ خانواده ای یا آشنایی اینجا ندارم که برم پیشش تا دخترم آرامش پیدا کنه یکم فقط گیر کردیم تو این خونه پس فردا قراره برم پیش مامانم از الان دخترم خوشحاله باباش میگه دلت تنگ نمیشه برام میگه نه
دیگه نمیدونم باید چیکار کنم با برادرشوهرم قهرکردم بابت اذیت کردن دخترم ولی بازم چون غریبم اینجا ول کن نیست همش اذیت میکنه با کاراش شوهرمم اصلا از ترس مامانش حرفی نمیزنه
ممنون میشم راهنمایی کنید
مامان ervin مامان ervin ۲ سالگی
سلام مامانای عزیز، پسرم خیلی لجباز سده، گازم میگیره سدیدا وقتی از خطر دورش میکنم، وسیله پرت میکنه تو ثورتم اگه یک ذره باب میلش رفتار نکنم، شیر خودمو خورده از اول پستونک و شیشه شیر نگرفته، الان موقع خواب خیلی بی قراری میکنه با اینکه سدیدا خوابش میاد نمیخوابه و خودشو از بالا پرت میکنه پایین و کارای عجیب و غریب میکنه که اذیت کنه و بری بگیریش، دوست داره توی یه پارچه دو طرفشو بگیریم و تکونش بدیم، منم تو خونه تنهام یک طرف دیوار سوراخ کردیم و طناب زدم و تکنش میدیم سمت دیگش رو خودم با دست میگیرم دیگه گردن و کمر نمونده برام، تا خواب میره میخوام بزارمش پایین بیدار میشه و گریه میکنه میگه تکونم بده، امشب کلی تکونش دادم خواب رفت توی یه مرحله گذاستم زمین دوباره گریه کرد دیگه نتونستم خودسو ایستاده از پشن سر انداخت زمین جوری طرس خورد که رنگ. صورتش سفید شد و نفسش بر نمیگشت، مردم واقعا، الان نگرانم نکنه مشکلی براش پیش اومده؟؟ چیکار کنم با تین بچه؟؟ تو رو خدا منو راهنمایی کنید