۵ پاسخ

تو بهترین مادری برای بچت،هر ادمی یه ظرفیتی داره،ما مادراهم یجا ظرفیتمون پر میشه دیگه کم میاریم خسته میشیم عصابمون بهم میریزه،منم گاهی سر بچم میخوام داد بزنم ولی خودمو کنترل میکنم میگم اون طفل معصوم منو حامیه خودش میدونه اونکه گناهی نداره بچس چیزی نمیفهمه

هه آدما بعضی وقت خسته میشن تو اصلا مادر بدی نیستی

منم خیلی اینجوری پیش میاد واسم بعد پشیمون میشم... حالا دیروز داشتم داروشو میدادم مقاومت میکرد نمیخورد به زور کردم دهنش سورنگ سقف دهن بچمو خراشید دهنش پرخون شد انقد دیگه منم باهاش گریه کردم دیشب شوهرمم اومد براش تعریف کردم یکسره گریه اونم دلداریم میداد.الانم یادم میاد گریم میگیره😭😭

منم همینطور عزیزم
ماهم ادمیم گاهی کم میاریم

عزیزم خودتو سرزنش نکن گاهی ادم از خستگی کم میاره فشار میاد بهش دیگه سعی کن از این به بعد گاهی تفریحات برا خودت بزاری که زیاد خسته نشی

سوال های مرتبط

مامان مَاهی🌕🎀 مامان مَاهی🌕🎀 ۹ ماهگی
واقعا بعضی وقتا من از دخترم خجالت می‌کشم..
اینکه مجبورم با خودم بیشتر جاها ببرمش و خواهم برد...
امروز بچم رو صبح زود از خواب نازش بیدارش کردم و تا شهرری رفتیم تا آزمون اصلح بدم...
توی اون مدت که من سرجلسه آزمون بودم، دخترم با شوهرم توی محوطه منتظر من بودن که بیام بیرون... عزیزدل مادر من واقعا اخساس شرمندکی کردم اون موقع که چشات رو از شدت خواب الودکی محکم با دستات می‌مالیدی... من احساس شرمندکی کردم وقتی دیدم امشب دندون دیگه ت هم داره میزنه بیرون و این روزا مجبورم تورو با خودم هرحایی که کار دارم ببرم🥲🥲🥲 فردا هم باید برم ی خورده کار اداری دارم انجام بدم، همسرمم هست باهامون اما من واقعا احساس شرمندکی دارم در برابر مهوا... اینکه بچم با این شرایطش که داره دندون درمیاره... من باید دنبال خودم از این اداره به اون اداره بندازمش😬🥲🥲

واقعا موندم چیکار کنم... حالا برای دو ترم باقی مونده ارشد... تصمیم دارم مهوا الان کوچیکه دو ترم دیگه هم مجدد مرخصی بگیرم... واقعا نمیشه مهوا رو تا کله تهران با خودم ببرم🤦🏼‍♀️🤦🏼‍♀️🤦🏼‍♀️
اصلا اعصابم خورده، ناشکری نمی‌کنم اما خدایا من خودم حاضرم هرسختی باشه به جون بخرم اما بچم اذیت نشه...
توروخدا واسه ارامشم دعا کنید