امروز باید ارزشیابی سرکارمو انجام میدادم،چند ماهه نرفتم و دور کاری کردم،یک لحظه دلم گرفت دلم تنگ شد واسه اون دختر مستقلی که بودم، الان حس میکنم خیلی فاصله گرفتم از همه چی،البته عاشق نی نیم هستم خودم خواستم و بی صبرانه منتظر اومدنش هستم ولی خب یک جور انگار تناقض دارم 😅

زندگی همینه دیگه
برای چشیدن یه لذت،باید از یه لذت دیگه بگذری
مثل وقتی که واسه خاطر لذت کسب درآمد،از لذت بیشتر خوابیدن می‌گذری
سختش نکن😊💚

الان فقط به خودت ونی نی فکرکن

منممم دلم برای خودم تنگ شده
و حس‌میکنم بعدش خیلی درگیر میشم
و به خودم نمی رسم
دلم برای دانشگاه رفتنم برای بیرون رفتنم بدون دغدغه تنگ میشه

منم همین طور مجبور شدم استعفا بدم کارم خیلی خوب بود دلم تنگ شده ولی به پسرم فکر میکنم آروم میشم

من نیز
دوماه بعد ازدواجم حامله شدم خیلی زندگی نشد کنم🫠دانشگاهمم اجازه دادن غیر حضوری بخونم دلم واسه خودم تنگ شده

منم همینطورم
سرکار نرفتم بیشتر استراحت کردم همه چی عوض شده انگار😅