هی خواهر منم دارم دیونه میشم از این همه شدت کار و خستگی
بهمون گفتن کمکت میکنیم ولی هیچکس نکرد :)
میگذره عزیزم
میدونم سخته
ولی از پنج شش ماهگی خیلی اوضاع بهترمیشه
حالا من رابگو با سه تا بچه 7ساله5ساله4ماه با یهشوهر اعصابخوردن کن دیگه وافعا کم اوردم
عزیزم ذهنت رو فقط ببر سمت بچت، چون این لحظات و این روزا تکرار نمیشن، منم سر بچه ی اولم همش غصه ی کارهای خونه که رو هم تلمبار شده بود رو میخوردم، غصه ی دیرشدن وعده های غذایی، سوختن غذاهام رو میخوردم، اما تجربه بهم ثابت کرد که دوباره روزایی که خونه تمیزه و همه چی سرجاشه برمیگرده اما لحظات قشنگه ابتدای تولد تا شش ماهگی بچه برنمیگرده! ذهنتو آروم کن !
ما هم همینیم 🫠
سخت نگیر بابا
سخته عزیزم منم تجربه کردم الانم سخته پنچر شدم
واقعا سخته بعد زایمان تازه متوجه میشیم دردهای دوران بارداری هیچ بوده
بیخیال باش فقط به بچه برس اول اون مهم تره
اولش سخته یکم بگذره روبراه میشه
اولویتت نوزاد و خودت باشید
کارهای خونه مهم نیست حالا دو ماه کمتر تمیزکاری کنی به جایی برنمیخوره
یا با شوهرت برنامه ریزی کنید کمکت کنه
دقیقا پاره شدم با ی پسرر ۳ ساله ک شدیدا لجباز شده هم بهش اضافه کن😭گازمو وقت نمیکنم پاک کنم
عزیزم کم کم عادت میکنی ، منم بچه اول سختم بود ، الان دومی دیگه تجربه ام زیاد شده ، به همه کارامم میرسم
تو تنها نیستی همه ی اینا روب اضافه ی یه پسر ۵ساله شیطون کن دیگه ببین من چی میکشم
فقط این بی خوابی رو مخه شبیه کارتن خوابا شدم
من بخوابم سیر بشم به همه کارا میرسم
نه صبحونم معلومه نه ناهار نه شام😐
وقتی میخوابه میگم بخوابم منم خواب از گشنگی واجب تر شده برام😑🤦♀️
خوب میشه یکم تحمل کنی سه ماه بشه دیگه روی روال میوفتی
۳ماه اول همینه بعد اون هم خوابشون تنظیم میشه هم دلدرداشون کم میشه ولی تا میتونی لذت ببر از نینیت این حرف منو بعد ۷و۸ماه میفهمی الان قشنگ تو بغلت میخابه آروم میشه ولی راه ک میفتن دیگه تو بغلت واینمیستن حتی تو بغلتم نمیخابن
من الان دلمواسه همون ماه های اولش تنگشده ک تا صبح تو بغلم راه میرفتم ک بخابه الان اصلا تو بغلم وای نمیسته
من همه اینا رو دارم ولی به جای یه بچه با دوتا بچه کوچیک
هییی نگو که دلم خونه...پسرم از دیروز غر میزنه و گریه میکنه از دل درد
وای دقیقا منم این روزا رو تجربه کردم
دخترم هم رفلاکس پنهان داشت هم حساسیت به پروتعین گاوی
چه قدر بی خوابی کشیدم
هیچ کمکی نداشتم
همه کارام مونده بود هیچ کس درکم نمیکرد ،یه وقتایی گریم میگرفت
به خودم وقت نمیکردم برسم
ولی باز خداروشکر میکنم که دخترم تنش سالمه
اون روزا هم گذشت با همه سختی هاش
منم همینم بچه دوم سخت تره از شدت بدن درد و خستگی دارم میمیرم😭
زندگی رو سخت نگیر پاره نمیشی من ۴ تا بچه دارم پنجمی قراره بیاد خیاطی هم میکنم.آخرین بچه م ۳ سالش نشده.
دقیقا🥲
حالا کار خونه ب کنار باید این وسطا شوهرمم راضی کنی تازه من ک موندم وسط دخترمو وشوهرم .این گریه میکنه شوهره ام میگه بیا منو ماساژ بده🤣🤣🤣واقعا زن بودن چیز عجیبیه خلق شدی ک ب دیگران سرویس بدی
ریتم زندگیمون کلا عوض شده برا همین خیلی سخت میگذره روزا برام چاره ای نیس جز صبرو تحمل و سخت جون بودن
عزیزم کم کم بهتر میشه عادت میکنب نی نی هم اروم تر میشه
عزیزم یع روزی تموم میشه این روزا لذتش ببر کارای خونع ک همیشه هست
چون اولشه میگذره کم کم درست میشه
اوایل سخته کم کم همه چیز عادی میشه و رو روال میوفته
حاضر🤦♀️
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.