۷ پاسخ

اره خدایی خیلی رو مخن

والا به زایمان کردن ادم برا دورهمی های اینا بهونه شده تو خونه طرف جمع میشن اصلا براشون مهم نیست سحتشت باید استراحت کنه🙁فامیلای ما که مرداشونم میارن انقدر بیشعورا 😐

من که با شوهرم تعارف ندارم از حالا گفتم حداقل تا 40روز برای مهمونی کسی نیاد ،نهایت برای دیدن بچه بیان دونه دونه بیان زود برن،چون فقط خواهرم پیشم میاد مراقبت ازم از شهرستان ،از حالام به همشون گفتم تا 4ماه بوسیدن بچه ممنوع 😁

برای من از تو بیمارستان این کارو میکنن
از اون موقع تا حالا یکروز نشده دست از سرکچلمون بردارند با این همه درد و بچه داری و ....

من که خونه مامانم بودم البته هنوزم هستم.مهمون میومد میدیدم اذیتم میرفتم دراز میکشیدم تو اتاق

درکت میکنم
خودمم سر اولیم ی همچین تجربه هایی داشتم
واقعا نمیفهمم چرا شعور ندارن ی سری ها
اما بالاخره میگذره تحمل کن

انقدی ک استرس اینارو دارم واسه زایمان استرس ندارم 🥲
خیر سرم میخوام برم خونه مامانم ک استراحت کنم و مث تو نخوام کار کنم و ...
ولی از الان همه میگن ما بیمارستان میایم ما میام میمونیم و ...
مامانم بنده خدا باید براشون شام و ناهارم بپزه چون مثلا عمم میاد عکس میفرسته و تماس تصویری میگیره ب بقیه اوناهم میفهمن خونمونه یا میان بچه رو ببینن یا جمع شن دورهم ب بهونه بچه یا اینکه میان ک ما یوقت نگیم نیومدن سری بزنن 😐
دوس دارم استوری کنم نیاید توروخدا نیاید بخدا ناراحت نمیشیم فقط نیاید

سوال های مرتبط

مامان سبحان نفس مامان سبحان نفس روزهای ابتدایی تولد
سلام خانوما خوبین بیایید از بدختیم بگم براتون کسی تحربه ای مثل من داشته تورو خدا بگه خیلییی داغونم خیلی افسرده شدم
زایمان دو درده هم طبعی هم سزارین بعدشم بچه ام زردی گرفت و واسه شنواییش در ب در دکتر چون مشهد وارد نیستم نمیدونستم کجا برم از یه طرف مامانم سشنبه همین هفته گفت میره بابام دیکه نمیزاشتش از یه طرف دیگه بدنم خیلییییی ضعیف شده جوری که از قیافم هرکی میبینه میفهمه دیروز گفتم حداقل برم واسه ضعیفی بدنم چون پنح روزه وقتی می‌خوام برم دستشویی یا حموم میرم ضعف میکنم از حال میرم نمیتونم بچمو نگه دارم گفتم مامانم بره من با این اوضاع بچمو چطور جمع کنم خلاصه اینکه دیروز رفتم دکتر نشسته بودن نوبتم شه دیدم یهو خیس شدم فک کردم خونریزی کردم رفتم دستشویی دیدم از جا شکمم خیسه فهمیدم از بخیه هامه از اولی که سزارین شدم از یه گوشه از سزارینم سفت شدع بود و باد کرده بود نمیدونستم از چیه خلاصه سریع منشی رو گفتم اورژانسی ردم کنه دکتر قبول کرد و بخیه هامو نگاه کرد گفت دختر چیکارت کردن داغونت کردن کدوم بیمارستان بودی و دکترت کی بوده و این سوالا و گف با اینکه فردا ده روزت میشه بخیه هات رو نکشی که اگه بکشی بخیه هات هنوز جوش‌نخوردع باز میشه بهم کلی قرص و دارو و امپول داد گف هفته دیگه شنبه بیا بخیه هات رو نگاه کنم و خودم برات بکشم اگه جوش‌خوردع بود جوری بودم که دیگه منو به بچه ام نمیبرد خیلی افسردع و ناامید از یه طرف مشکلات زایمان خودم از یه طرف مشکلات بچه ام که تازه بدنیا اومده و...
اگه کسی مثل من بوده یکم بیاد دلداریم بده