۷ پاسخ

آره جنگ اعصابی برام درست کرده

😭🤣پسر من صبح بیدار شد جیغ میکشید کیک و آبمیوه می‌خوام منم زیر بار نرفتم گفتم نداریم هی می‌گفت برو بخر منم هی میگفتم غذا میخوای یا صبحانه می‌گفت هیچی کیک و آبمیوه منم گفتم پس من میرم میخوابم هیچی نمیدم بهت 😂دیگه باز عرررر میزد نه نرو بخواب باشه صبحانه می‌خوام 🤣🤣🤣🤣🤣

خداروشکر تنها نیستم

وای ارررررررره

شاید هزار بار اتفاق افتاده
انقدر جیغ میکشه و گریه میکنه که کلافم میکنه

آره
وقتی یه چی بخواد صدبار میگه

آره بابا مثلا میگه آب تا میام بدم بهش سه هزار بار میگه ...حواسشو باید پرت کنی

سوال های مرتبط

مامان فندق مامان فندق ۳ سالگی
سلام عصرتون بخیر باشه خانما
خواستم موضوعی بگم من تو شهر غریب زندگی میکنم و یه دختر دارم و هیچ کدوم از خونواده هامون پیشمون نیستن فقط چندتایی آشنا و فامیل هستن که اونا هم از ما دورن و ماهی دوماهی همو ببینیم، زمانی که دخترم نوزاد بود بچه های همسایه هی میومدن به بهانه بازی با دخترم اذیتم میکردن و هیچ کدوم مامانشون دنبالشون نمیومد من چندباری چیزی نگفتم ولی دیدم دارن پرو میشن به مامانشون گفتم و دیگه نیومدن الانم دخترم بزرگ شده و عادت به خونه داره اگر رو بدم بهشون بازم میان یعنی جوری هستن که پیله کنن ول کن نیستن منم رابطه م رو باهاشون محدود کردم در حد سلام و علیک تا نیان شوهرم میگه انگار دوس نداری کسی باهات رفت و آمد کنه گفتم من رفت و آمد اصولی دوس دارم اونا مثل من نیستن که یه روز اومدن خونه من فردا نذارن بچشون بیاد بی خیالن میفرستن خونه من میرن دور کارشون بچشون مدیریت نمیکنن بگن امروز رفتی بسه دیگه چند روز بعد برو دیگه بیان ول کنم نیستن او روز باز یکیشون اومد مامانش به زور بردش بعد زنه جلو خودم میگه بیا بریم بریم باز عصر بیا مگه خونه من مهد کودک منم آسایش میخوام یعنی کارم اشتباهه باید اجازه بدم بیان شوهرم میگه خیلی سخت میگیری