پیرو تاپیک قبلم


دیشب به دخترم کلی تاکید کردم نصف شب نیای سروقتم بیدارم نکنی تا صبح بخواب وگرنه عصبانی میشم
نصف شب باز اومد سراغم بین خواب و بیدار صدای پا شنیدم چشامو یه کم باز شد ولی تو عالم خواب بودم اومدن دخترم تو تاریکی رو حس کردم جن داره میاد سمتم یهو رسید بالا سرم چشامو باز کردم یه عالمه جیغ زدم و بدجور ترسیدم درحد تشنج بودم
من جیغ میزدم اونم از ترس من ترسید و جیغ میزد
بعد اونم قلب و دست چپم درد میکرد حس میکردم سکته میکنم
خدایا چه گناهی کردم اخه 😭😭 چرا این بچه تا صبح نمیخوابه چند بار پامیشه میاد سروقتم یه شب خواب راحت ندارم

وقتی بچه میترسه تنها بخوابه
اشتباه میکنی تنهاش میزاری
گناه داره
قرار نیس ک تا اخر عمر بچه ها کنار ما بخوابن سخت نگیر
بیارش پیش خودت بزار طفلک ن اون اذیت بشه ن خودت

پیش خودت بخوابون
شوهرتم زمین بخوابه

والا مقصر ۱۰۰ درصد شمایی بچه تقصیری نداره
فکر میکنی بقیه شبها با شوهراشون دارن فیلم میبینن حرف میزنن نه جونم ما کل زندگیمون شده بچه مون نه از فیلم خبریه نه حرف زدن بیایم دو کلمه حرف بزنیم بچه نمیزاره
تازه دختر من انقدر غر به جونم میزنه همیشه اذیتم میکنه
وقتی بچه ت همیشه میاد چطور فکر کردی جن اومده
من دخترم یه بار کوچیک بود دزد اومد از ترس جیغ زدم بچم ترسید هنوز بعد ۲ سال عذاب وجدان دارم
هیچی ارزش نداره به بچه ت استرس بدی
چند وقت دیگه که تیک، شب ادراری ،تپش قلب مشکل گوارشی گرفت خدایی نکرده خودت باید عذاب بکشی
این بچه از استرس مشکل خواب پیدا کرده فکر میکنی خودش اذیت نمیشه مدام بیدار بشه

قشنگ بچه رو نابود کردی ک🥲🥲

حقیقتش من باشم پیش خودم میخوابونمش به این همه استرس نمیارزه مجبوری هم خودت هم دختر اذیت بشین هر وقت خودش آماده بود جداش کن

بیچاره بچه رو ترسونذی🥲

طفلی دخترت .
من با دخترم رو تخت میخوابیم شوهرم زمین بچه مهمتره
قبلا س تایی بودیم ولی جا تنگه الان پاییت شوهرم میخوابه

عزیزم چه اصراری داری به جدا خوابیدنش وقتی امادگی نداره

بخدا من ک الان ۳۰سال م تنها میترسم بخوابم این طفلک ک دبگ ی بچه

همه بچه ها همینن عزیز دلم...بعدم مگه چیز تازه ای بوده که ترسیدی... جالب بودبرام

خوب بخوابه بیشت مگه چی میشه اخه

من پسرم عادت کرده تو پذیرایی بخوابه نزدیک اتاقا،بعضی شبا هم دم صبح بیدار میشه بدون گریه بالششو میارع زیر تخت ما یا بغل داداشش میخوابه

من خودم پارسال تابستون ده ،دوازده شب تو اتاق بچه‌هام خوابیدم که بتونم جداشون کنم آخرسر ب این نتیجه رسیدم که قرار نیست ب هر قیمتی جای خوابشون و از خودم جداکنم و خودمم وقتی بچه هام، کنارمون میخوابن آرامش داشتم. همسرم دیسک کمر داشت ماه پیش عمل کرد و مجبور شد از تخت استفاده کنه وما از وقتی بچه دار شدیم 4تایی زمین توی پذیرایی میخوابیدیم،از بیمارستان اومد مجبور شد رو تخت بخوابه و منم مجبور شدم کنارش بخوابم که اگه چیزی میخواد بهش بدم. بچه‌هام که نپذیرفتن تو اتاقشون بخوابن و پذیرفتن تو پذیرایی روبروی اتاق خواب ما بخوابن ،چون بابا کمرش درد می‌کنه و روتخت می‌خوابه و مامان هم باید پیشش بخوابه که اگه بابا کار داشت مامان انجام بده، الان یکماه بچه هام تو پذیرایی میخوابن ،میخوام بگم یجوری بگید که بچه بپذیره

من پسرم هنوزم پیش خودمون می‌خوابه .بین منو همسرم رو تخت
دلم نمیاد جداش کنم حتی دلم نمیاد جا بندازم رو زمین بخوابه
بلاخره اینام ی روز بزرگ میشه اون موقع دیگ خودشون نمیخان ک پیش ما باشن

واقعا حال دخترو درک کردم واقعا گناه داره چون میترسه همش میاد سروقتت بیارش پیش خودتون دختر ۵ ساله بچس نمیتونه تنها بخوابه

عزیزم وقتی بچه طفل معصوم آمادگی نداره چرا اذیتش میکنی ،خدایی نکرده از تاریکی تنهایی می‌ترسه روش اثر میذاره
منو دخترم رو تخت باهم میخوابیم،شوهرم زمین
تا صبح دو سه بار بیدار میشه دستمو میگیره و می‌خوابه ،مثل دختر شما آمادگی نداره تنها بخوابه

من پسرم همیشه کنارم میخابه چون می‌ترسه یه لحظه هم تنهاش نمی‌ذارم حتی اگ ب ضرر خودم باشه چون من اونو بدنیا آوردم وظیفمع کنارش باشم حالا یجوری شرایطمون باهم اوکی میکنیم

بگو شوهرت رو زمین بخابه خودت وبچه رو تخت بخابین

خوب چرا بچه وقتی میترسه تنهاش میزاری خو بزارش پیشت میبینی بیدار نمیشه .گناه داره

عزیزم خیلی داری سخت میگیری بچه گناه داره پسر من هنوز کنارم میخابه شاید از چیزی میترسه مگه تا کی قرار کنار ما بخوابن ی روزی دلمون واسه همین روزا تنگ میشه

دختر من هر موقع توی اتاقش تنها میخوابید اینطوری میکرد تا صبح چند بار پا میشد میومد پیشم. میگفت از تنهایی میترسم.منم دیگه آوردم پیش خودم دیگه تا صبح راحت میخوابه

بچه چه گناهی کرده حتما اضطراب داره میترسه به فکز درمانش باش حالا حتما باید جدا باشه هزار تا مظکل پیدا میکنه

به نظرم جا براش پهن کن روی زمین کنار تختت.چه اصراریه وقتی بچه انقدر میترسه بخوای جداش کنی.تو و شوهرت سر جای خودتون روی تخت بخوابید جا برای اون روی زمین پهن کن.گناه داره عزیزم اثرات تخریبی بدی توی ذهنش جا میمونه

عزیرم پسرمنم اوایل که خودش گفت میخام جدا بخابن تا صبح چندبار میومد بالای سرم منو میبرد که بشین تا باز بخابم.البته مابهشم گفتیم هر وقت دوست داشتی میتونی بیای پیش خودمون بخابی ولی جات تنگ میشه.بهش گفتم اگر شبا تا صبح نیای بالای سرم صبحش بهت برچسب اسپایدر من میدم و چند روز که بهش دادم دیگه نمیاد یا اگرم بیاد گاهی میاد پیش خودمون میخابه.

خب اون بخاطر استرسی که داره نمیتونه تا صبح یه کله بخوابه و واقعا دست خودشم نیست هر چیم بهش اصرار کنی تا صبح بخواب بخاطر ترس و اضطرابی که داره نمیتونه.
خودت نمیتونی روی زمین بخوابی بگو شوهرت بره اتاقش کنارش بخوابه تا بچه ترسش بریزه گناه داره طفلی داره اذیت میشه و این ترس توی آینده اثرات خودش رو نشون میده.